آموزش تخصصی عوارض استروئید در بدنسازی | آبان ۱۳۸۹
 
آموزش تخصصی عوارض استروئید در بدنسازی
 
 
تخصصی ترین مرجع آموزش پرورش اندام و بدنسازی و پاورلیفتینگ و وزنه برداری
 
با سلام بر دوستان عده از دوستان در نظرات خود گفته بودند که برخی مطالب کپی است قابل توجه دوستان فارماکوولوژی یا داروشناسی از روی بروشور داروها نوشته می شوند و چه از این وب یا سایت دیگر بخونید اندکی با هم تفاوت دارند و در ضمن یه خبر  دارم می رم سربازی ماه قبل نشد ببینیم این ماه چی می شه ....

یا حق من به تو تکیه کرده ام همه امید این نا امید تویی ...

 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:49  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
توصیه من به دوستان مبتدی لطفا مطالب رو از آرشیو و از آخر بخوانید در ضمن در صورت هر گونه سوال با کانال در ارتباط باشید و  توجه داشته باشید که من فروشنده نیستم  و فقط می خواهم در سطح خودم شما را مشاوره و یا راهنمایی کنم و در ضمن توجه : لطفا قبل از هرگونه سوال مطالب وبلاگ را با دقت مطالعه نمایید .

 

 

با تشکر

 

بزودی  بزرگترین و جامع ترین وب سایت و انجمن آموزش تخصصی پرورش اندام راه اندازی خواهد شد.

 

و کتابی در این خصوص در صورت رضایت استاد عزیزم آقای  هارتون با همکاری ایشان به چاپ خواهد رسید عنوان کتاب آموزش تخصصی مصرف استروئید در پرورش اندام

نام نوسندگان : استاد ایمناینل هارتون و علی نوجوان

البته استاد الان رفته چین وقتی برگرده ...

و در طرح جدیدی در صورت عضویت دوستان

 

کانال irxbody


برچسب‌ها: توصیه من به دوستان مبتدی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:35  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
* آزمايشات انعقاد خون
CT : مقاديرB.U.N بطور ساده زمان لخته شدن خون را نشان مي‌دهد.
PT زمان پروترومبين : از علل افزايش PT به تنهايي، مي‌توان به كمبود فاكتور VII و XIII اشاره كرد. از عل افزايش PT كمبود فاكتورهاي I، II، V و X اشاره كرد.
PTT : از علل افزايش PTT به تنهايي مي‌توان به كمبود فاكتورهاي VIII، IX، XI و XII اشاره كرد.
TT : زمان ترومبين – با اختلالات مربوط به فيبرينوژن، دچار افزايش مي‌شود.

 

* آزمايشات فاز التهابي و ايمني
ESR : سرعت رسوب گويچه هاي سرخ آزمايشي كلي و غير اختصاصي كه در تمام بيماري هاي التهابي بالا مي رود
C-Reactive-protein یا CRP : نشانگر التهاب حاد است . در بسياري از بيماري هاي خود ايمني و التهابي و عفوني و همچنين در انتهاي بارداري بالا مي رود
Anti-DNA,RF,ANA,…(آزمايشات خود ايمني) : هر كدام از اين فاكتور ها يا هر يك از انواع آنها در انواع خاصي از بيماري هاي خود ايمني بالا مي روند و احتمال ابتلا به اين بيماري ها را مطرح مي سازند.

* آزمون خوني بارداري
بتا HCG : مقادير بالاي بتا HCG ، معمولاً نشاندهنده حاملگي مي‌باشد ولي در موارد نادر، در تومورهاي تخمدان، بارداري چندقلو و برخي حاملگيهاي غيرطبيعي، بيش از حد انتظار بالا مي‌رود.

* آزمون هاي عملکرد تيروئيدي
T4 (كل T4) : در هيپرتيروئيدي (پركاري تيروئيد به دلايل مختلف) و داروهايي همانند استروژن، متادون و كلوفيبرات بالا مي‌رود.
T3 (كل T3) : در تيروئيديت، پركاري تيروئيد، سرطان تيروئيد و مصرف برخي داروها بالا مي‌رود. در بيماريهاي مزمن و سوء تغذيه، كم‌كاري تيروئيد و مصرف برخي داروها پايين مي‌آيد.
FT4 (آزادT4) : ميزان هورمون تيروكسين كه در خون آزاد است (و به پروتئين‌ها متصل نيست) را نشان مي‌دهد. به همين دليل تحت تأثير بيماريهاي ديگر قرار نمي‌گيرد.
RT3U : نشاندهنده برداشت هورمون T3 توسط خون است و همانند T4 در بيماريهاي مختلف بالا يا پايين مي‌رود.
TSH : توسط هيپوفيز ترشح مي‌شود و باعث ترشح هورمونها از تيروئيد مي‌گردد. در كم‌كاري تيروئيد و مصرف برخي داروها، مقدار آن افزايش مي‌يابد.

* آزمون عملكرد كبد
SGPT یا ALT : در بيماريهاي كبدي، بيماريهاي كليوي، پانكراتيت، مصرف الكل ميزان آن بالا مي‌رود. همچنين در بسياري از بيماريهاي التهابي ميزان آن افزايش مي‌يابد.
SGOT یا AST : در بيماريهاي قلبي، پانكراتيت، بيماريهاي كبدي، بيماريهاي عضلاني، مصرف الكل و آسيب‌هاي جسماني ميزان آن بالا مي‌رود. همچنين در بسياري از بيماريهاي التهابي ميزان آن افزايش مي‌يابد.
AL.ph فسفاتاز قليايي : در رشد استخواني، بدخيمي‌ها، ترميم شكستگي‌ها، بيماري پاژه، بيماريهاي كبدي، نارسايي قلبي، بارداري، پركاري غده پاراتيروييد و بسياري بيماريهاي ديگر بالا مي‌رود.
Bilirubin : افزايش آن باعث بروز پديده زردي مي‌شود. در آسيبها و بيماريهاي كبدي، انسداد مجاري صفراوي، هموليز و گرسنگي ميزان آن افزايش مي‌يابد. انسداد مجاري صفراوي و بيماريهاي مربوط به آن، منجر به بالا رفتن بيلي‌روبين مستقيم مي‌شوند.
Albumin : در حالاتي نظير كم آبي و ديابت بي‌مزه، ميزان آن افزايش مي‌يابد. در بيماريهاي كبدي، CF، سوء تغذيه، IBD، برخي بيماريهاي كليوي و كبدي، برخي انواع بدخيمي‌ها و برخي بيماريهاي بافت همبند ميزان آن كاهش مي‌يابد.

* آزمايش مدفوع
در اين آزمايش، مقدار اندكي از مدفوع، از جهت وجود انگل و باكتريهاي غيرطبيعي، همچنين وجود خون، مورد ارزيابي ميكروسكوپي قرار مي‌گيرد . علاوه بر تشخيص خون و عفونت، آزمايش مدفوع در تشخيص برخي بيماريهاي گوارشي و تغذيه‌اي نيز كمك‌كننده است. – در صورت وجود خونريزي قابل توجه از دستگاه گوارش (همانند زخم معده)، در مدفوع مقادير زيادي خون در مدفوع ديده مي‌شود. ولي خونريزي‌هاي كوچكتر و مزمن‌تر، تنها با آزمايش ميكروسكوپي قابل مشاهده هستند. به وجود مقادير اندك خون در آزمايش ميكروسكوپي، خون مخفي يا Occult Blood (به اختصار: O.B) گفته مي‌شود. – از آنجا كه درصد زيادي از حجم مدفوع از باكتريهاي طبيعي روده تشكيل شده، در آزمايش مدفوع، فقط وجود انگلها يا باكتريهاي بيماريزا گزارش مي‌گردد. – ممكن است قبل از انجام آزمايش، از شما خواسته شود از خوردن غذاها يا داروهاي خاصي پرهيز نماييد. عدم توجه به اين دستورات، ممكن است به گزارش مثبت كاذب يا منفي كاذب وجود خون در مدفوع بيانجامد.

* آزمايش ادرار
color : رنگ ادرار، علاوه بر بيماريهاي مختلف، از نوع غذا و ميزان مايعات مصرف شده نيز تأثير مي‌گيرد.
S.G وزن مخصوص : علاوه بر برخي بيماريها، به ساعت انجام آزمايش، ميزان مصرف مايعات و ميزان فعاليت و ورزش نيز بستگي دارد.
گلوكز، كتون، پروتئين : در صورت وجود در ادرار، ممكن است نشانه اختلال عملكرد كليه يا برخي بيماريهاي متابوليك باشند.
نيتريت، گلبول سفيد و گلبول قرمز : وجود گلبول سفيد (Leukocytes) يا گلبول قرمز در ادرار ممكن است بدليل عفونت يا آسيب مجاري ادراري باشد.
(U/C) كشت ادرار : طولاني‌تر از آزمايش ساده ادرار است. نمونه ادرار جهت رشد باكتريهاي بيماريزا كشت داده مي‌شود و در صورت وجود باكتري، حساسيت آن به آنتي‌بيوتيكهاي مختلف، ارزيابي و گزارش مي‌شود.

* آزمون‌هاي عملكرد كليه‌
خون :
BUN اسيداوريك و كراتينين خون : مقاديرB.U.N اسيداوريك و كراتينين خون، در بسياري از بيماريهاي كليه، همچنين در برخي بيماري‌هاي كبد، عضلات و … افزايش مي‌يابد.
ادرار :
پروتئين ادرار ۲۴ ساعته : در بسياري از بيماريهاي كليه مقدار آن افزايش مي‌يابد. از آنجا كه مقدار پروتئين و كراتينين ادرار در ساعات مختلف شبانه‌روز بسيار متغير است، جمع‌اوري دقيق و صحيح ادرار در طول ۲۴ ساعت اهميت فراواني در نتايج اين دو آزمايش دارد.
Creatinine (ادرار ۲۴ ساعته) : در بارداري، فعاليت شديد و برخي موارد ديگر بالا مي‌رود. در بسياري از بيماري‌هاي كليه، نارسايي قلبي، شوك و كم‌آبي پايين‌ مي‌آيد.

* آنتي‌ژن اختصاصي پروستات
PSA : نوعي گليكوپروتئين (تركيبي از پروتئين و قند) است كه در سلولهاي پروستات در مردان وجود دارد. اين آنتي‌ژن، به مقادير كم در خون تمامي مردان يافت مي‌شود ولي در بيماريهاي پروستات، مقدار ان بالا مي‌رود. از آنجايي كه اين آزمون،‌ ممكن است در مواردي بطور كاذب، منفي باشد، لازم است همواره همراه با معاينات باليني انجام گردد. بهرحال انجام معاينه باليني بهمراه اندازه‌گيري سطح PSA، در مردان ميانسال و بعد از آن، در تشخيص زودهنگام بيماريهاي پروستات، بخصوص سرطان پروستات، بسيار مفيد است.

* آنزيمهاي قلبي
CK : در بيماريهاي قلبي و سكته قلبي، عفونتهاي ويروسي، كم‌كاري تيروئيد، بيماريهاي عضلاني، فعاليت و استرس شديد ميزان آن بالا مي‌رود. CK-MB بسيار اختصاصي‌تر است ولي در بيماريهاي عضلاني و نيز در ورزشكاران ممكن است بالا برود.
Troponin T Troponin I : در انفاركتوس و ايسكمي قلبي افزايش مي‌يابد. بسيار اختصاصي است ولي ممكن است در آنژين صدري ناپايدار و نارسايي مزمن كليه هم بالا رود.
AST : در نارسايي حاد كليه، انفاركتوس قلبي، هپاتيت، كم‌خوني، پانكراتيت، بيماريهاي ويروسي و عضلاني ميزان آن بالا‌ مي‌رود.
LDH : در انفاركتوس قلبي، بيماري كبدي، كم‌خوني، پانكراتيت و آسيب عضلاني، مقادير آن (با تأخير) بالا مي‌رود.

* اسمير دهانه رحم
در آزمايش پاپ اسمير، با نمونه‌برداري از سلولهاي سرويكس، احتمال بروز ناهنجاري يا بيماري در اين بخش از دستگاه تناسلي زنانه بررسي مي‌گردد. سرويكس، به محل اتصال رحم به واژن گفته مي‌شود و ازجمله شايعترين مكانهاي بروز سرطان در زنان است.پاپ اسمير، راهي مناسب جهت تشخيص زودهنگام يا جلوگيري از بروز سرطان سرويكس است. در روش پاپ اسمير، به كمك يك برس ظريف و كوچك، از سلولهاي مخاط سرويكس نمونه‌برداري مي‌شود و بررسي لازم بعمل مي‌آيد. توصيه مي‌شود تمامي بانوان متأهل بين ۲۰ تا ۶۵ سالگي، هر ۳ تا ۵ سال تحت آزمايش پاپ اسمير قرار گيرند. چنانچه آزمايش پاپ اسمير، دچار درجاتي از تغييرات باشد، ممكن است بنا به صلاحديد پزشك، نياز به دفعات بيشتري از پاپ اسمير، يا آزمايشهاي ديگر باشد. چنانچه آزمايش پاپ اسمير به موقع انجام شده باشد، بيش از ۹۵% از تغييرات گزارش شده در پاپ اسمير، به حالت طبيعي برمي‌گردند و ساير موارد نيز بخوبي قابل درمان مي‌باشند.

* چربيهاي خون، كلسترول و تري‌گليسيريد
TG (تري گليسريد) : در چاقي، برخي اختلالات ارثي، بيماريهاي كبد، كليه و پانكراس، مقدار آن بالا مي‌رود. در سوء تغذيه، مقدار آن پايين مي‌آيد.
Cholesterol کلسترول خون : علاوه بر نوع تغذيه، در كم‌كاري تيروئيد، ديابت، بارداري و برخي بيماريهاي كليه و كبد بالا مي رود. ممكن است كلسترول بصورت خانوادگي بالا باشد.
LDL : افزايش آن با افزايش خطر عوارض قلبي – عروقي همراه است.
HDL : در صورت كاهش به كمتر از ۴۰، خطر عوارض قلبي – عرقي افزايش مي‌يابد. نسبت LDL به HDL ۴ باشد.

* شمارش كامل سلولهاي خون
Hg (هموگلوبين) ، RBC (گلبول قرمز) : هموگلوبين، مسئول حمل اكسيژن در داخل سلولهاي قرمز خون است. پرخوني، كمبود مزمن اكسيژن، تشنگي، از عوامل افزايش RBC و Hg مي‌باشند. كاهش اين مقادير، نشانه كم‌خوني (به هر دليل) مي‌باشد.
HCT (هماتوكريت) : هماتوكريت، بيانگر حجمي از خون است كه توسط سلولهاي قرمز اشغال شده و به اندازه و تعداد سلولهاي قرمز بستگي دارد. شاخصهاي ديگر، نشانه‌هايي از حجم متوسط سلولهاي قرمز و ميزان هموگلوبين موجود در آنها مي‌باشد. دانستن آنها در تشخيص نوع كم‌خوني يا ساير بيماريهاي مرتبط به سلولهاي قرمز، مفيد است.
WBC (گلبول سفيد) : در عفونت حاد، التهاب، صدمات و سرطانهايي مثل لوسمي بالا مي‌رود. در برخي بيماريهاي ايمني، پس از برخي بيماريهاي ويروسي و برخي بيماريهاي مادرزادي كاهش مي‌يابد.
Differential : نوتروفيلها، ائوزينوفيلها، بازوفيلها. لنفوسيتها و مونوسيتها، هركدام درصد خاصي از سلولهاي سفيد را تشكيل مي‌دهند و در جريان بيماريهاي مختلف التهابي و عفوني، رده‌هاي مختلفي از آنها تغيير مي‌كنند.
Plt (پلاكتها) : افزايش تعداد آنها با افزايش خطر تشكيل لخته در خون و كاهش تعداد آنها با خطر اختلال در انعقاد خون همراه است. به دلايل متعددي ممكن است تعداد پلاكتها در خون تغيير كند.

* گازهاي خون شرياني
PH : نشاندهنده ميزان اسيديته خون. مقادير آن تحت تأثير كاركرد صحيح كليه، ريه و متابوليسم بدن است.
PCO2 : نشاندهنده فشار گاز دي‌اكسيد كربن و اكسيژن مقادير آنها تحت تأثير عملكرد ريه‌هاست.
PO2 : نشاندهنده فشار گاز دي‌اكسيد كربن و اكسيژن مقادير آنها تحت تأثير عملكرد ريه‌هاست.
HCO3 : بسته به عملكرد ريه، كليه، اسيديته و متابوليسم بدن، تغيير مي‌كند.
O2 (اشباع اكسيژن) : نشاندهنده كفايت اكسيژن‌رساني خون به بدن

* هورمونهاي جنسي زنانه
LH : افزايش شديد آن در ميانه چرخه قاعدگي، منجر به تحريك تخمك‌گذاري مي‌شود. پس از آن بمدت يك هفته بالا مي‌ماند تا باعث ترشح پروژسترون از جسم زرد گردد.
FSH : FSH باعث رسيدگي تخمكها و ترشح استراديول در نيمه اول چرخه قاعدگي مي‌شود.
estradiol استراديول : همزمان با تحريك تخمدان و بلوغ تخمكها، ميزان آن بالاتر مي‌رود. در بررسي تخمدانها، جفت و غدد فوق كليه داراي كاربرد است.
progesterone پروژسترون : پس از تخمك‌گذاري، پروژسترون داخل رحم را جهت بارداري آماده مي‌كند. در اوايل بارداري، سطح پروژسترون، همچنان بالا مي‌رود.
prolactin پرولاكتين : از غده هيپوفيز ترشح مي‌شود و مسئول نمو پستانها و ترشح شير است. در بيماريهايي مثل آدنوم هيپوفيز، استرس و كم‌كاري تيروئيد ميزان آن بالا مي‌رود.

* با تشکر از جناب آقای  دکتر مرادی به دلیل همکاری در تنظیم مطالب فوق

 

Blood Test Reference Range Chart

Test

Reference Range (conventional units)

17 Hydroxyprogesterone (Men)

0.06-3.0 mg/L

17 Hydroxyprogesterone (Women) Follicular phase

0.2-1.0 mg/L

25-hydroxyvitamin D (25(OH)D)

8-80 ng/mL

Acetoacetate

 

Acidity (pH)

7.35 – 7.45

Alcohol

0 mg/dL (more than 0.1 mg/dL normally indicates intoxication) (ethanol)

Ammonia

15 – 50 µg of nitrogen/dL

Amylase

53 – 123 units/L

Ascorbic Acid

0.4 – 1.5 mg/dL

Bicarbonate

18 – 23 mEq/L (carbon dioxide content)

Bilirubin

Direct: up to 0.4 mg/dL

Total : up to 1.0 mg/dL

Blood Volume

8.5 – 9.1% of total body weight

Calcium

8.5 – 10.5 mg/dL (normally slightly higher in children)

Carbon Dioxide Pressure

35 – 45 mm Hg

Carbon Monoxide

Less than 5% of total hemoglobin

CD4 Cell Count

500 – 1500 cells/µL

Ceruloplasmin

15 – 60 mg/dL

Chloride 

98 – 106 mEq/L

Complete Blood Cell Count (CBC)

Tests include: hemoglobin, hematocrit, mean corpuscular hemoglobin, mean corpuscular hemoglobin concentration, mean corpuscular volume, platelet count, white Blood cell count

Copper

Total: 70 – 150 µg/dL

Creatine Kinase (CK or CPK)

Male: 38 – 174 units/L

Female: 96 – 140 units/L 

Creatine Kinase Isoenzymes

5% MB or less

Creatinine

0.6 – 1.2 mg/dL

Electrolytes

Test includes: calcium, chloride, magnesium, potassium, sodium

Erythrocyte Sedimentation Rate (ESR or Sed-Rate)

Male: 1 – 13 mm/hr

Female: 1 – 20 mm/hr

Glucose

Tested after fasting: 70 – 110 mg/dL

Hematocrit

Male: 45 – 62%

Female: 37 – 48%

Hemoglobin

Male: 13 – 18 gm/dL

Female: 12 – 16 gm/dL

Iron

60 – 160 µg/dL (normally higher in males)

Iron-binding Capacity

250 – 460 µg/dL

Lactate (lactic acid)

Venous: 4.5 – 19.8 mg/dL

Arterial: 4.5 – 14.4 mg/dL

Lactic Dehydrogenase

50 – 150 units/L

Lead

40 µg/dL or less (normally much lower in children)

Lipase

10 – 150 units/L

Zinc   B-Zn

70 – 102 µmol/L

Lipids:

Cholesterol

Less than 225 mg/dL (for age 40-49 yr; increases with age)

Triglycerides

10 – 29 years  

53 – 104 mg/dL

30 – 39 years  

55 – 115 mg/dL

40 – 49 years  

66 – 139 mg/dL

50 – 59 years  

75 – 163 mg/dL

60 – 69 years  

78 – 158 mg/dL

   >  70 years  

83 – 141 mg/dL

Liver Function Tests

Tests include : bilirubin (total), phosphatase (alkaline), protein (total and albumin), transaminases (alanine and aspartate), prothrombin (PTT)  

Magnesium

1.5 – 2.0 mEq/L

Mean Corpuscular Hemoglobin (MCH)

27 – 32 pg/cell

Mean Corpuscular Hemoglobin Concentration (MCHC)

32 – 36% hemoglobin/cell

Mean Corpuscular Volume (MCV)

76 – 100 cu µm

Osmolality

280 – 296 mOsm/kg water

Oxygen Pressure

83 – 100 mm Hg

Oxygen Saturation (arterial)

96 – 100%

Phosphatase, Prostatic

0 – 3 units/dL (Bodansky units) (acid)

Phosphatase

 50 – 160 units/L (normally higher in infants and adolescents) (alkaline)

Phosphorus

3.0 – 4.5 mg/dL (inorganic)

Platelet Count

150,000 – 350,000/mL

Potassium

3.5 – 5.0 mEq/L

Prostate-Specific Antigen (PSA)

0 – 4 ng/mL (likely higher with age)

Proteins:

Total

 6.0 – 8.4 gm/dL

Albumin

3.5 – 5.0 gm/dL

Globulin

2.3 – 3.5 gm/dL

 

 

Prothrombin (PTT)

25 – 41 sec

Pyruvic Acid

0.3 – 0.9 mg/dL

Red Blood Cell Count (RBC)

4.2 – 6.9 million/µL/cu mm

 

Sodium

135 – 145 mEq/L

Thyroid-Stimulating Hormone (TSH)

0.5 – 6.0 µ units/mL

Transaminase:

Alanine (ALT)

1 – 21 units/L

Aspartate (AST)

7 – 27 units/L

 

 

Urea Nitrogen (BUN)

7 – 18 mg/dL

BUN/Creatinine Ratio

5 – 35

Uric Acid

Male   

2.1 to 8.5 mg/dL (likely higher with age)

Female   

2.0 to 7.0 mg/dL (likely higher with age)

Vitamin A

30 – 65 µg/dL

WBC (leukocyte count and white Blood cell count)

4.3-10.8 × 103/mm3

White Blood Cell Count (WBC)

4,300 – 10,800 cells/µL/cu mm

Dr. A.H. Serdar

Reference


برچسب‌ها: آزمایش خون, ادرار, مدفوع, پاپ اسمير
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:0  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
دوستان عزیز شاید فکر می کنید که این پست ها چه ربطی به بدنسازی داره ولی برای حرفه ای شدن و کارشناس شدن دوپینگ باید کلی آناتومی و فارماکوولوژی و اندوکوولوژی و فیزیوولوژی و ... بدونید

 

حال این راه حرفه ای شدن است...

انتخاب با شماست ورزشکار دیمی یا حرفه ای !

 


برچسب‌ها: ورزشکار دیمی یا حرفه ای
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۹ساعت 0:50  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
 
قبل از کشف انسولین و داروهای کاهش دهنده قندخون، بیماران دیابتی با گیاهان دارویی و درمان های سنتی معالجه می شدند. تاکنون تاثیر مثبت بیش از ۱۲۰۰ گیاه دارویی در کاهش میزان قند خون یا کاهش عوارض ناشی از آن شناخته شده است...

 این یادداشت، اشاره ای دارد به برخی از مهم ترین گیاهان دارویی با خواص کاهش دهندگی قند خون که گزارش های بالینی و آزمایشگاهی معتبر مبنی بر موثر بودن آنها موجود است و همچنین نگاهی می اندازد به گیاهان دارویی که در طب سنتی ایران در درمان بیماری دیابت تجویز می شوند.

 

۱) پیاز و سیر: سیر از سبزی هایی است که تاریخی بسیار کهن دارد. انسان خواص درمانی این گیاه را ۵ قرن قبل از میلاد مسیح(ع) شناخته بود. سیر هزاران سال برای اهداف پزشکی استفاده می شد. این گیاه حداقل ۳ هزار سال در طب چین کاربرد داشته است. پیاز نیز یکی از قدیمی ترین گیاهان زراعی است که از هزاران سال قبل به عنوان طعم دهنده غذاها و همچنین دارو از آن استفاده می شود. ترکیبات فعال گوگردی مانند آلیل پروپیل دی سولفید موجود در پیاز و اکسیدآلیل دی سولفید موجود در سیر نقش اصلی را در کاهش قندخون دارند. پیاز و سیر باعث افزایش میزان انسولین در خون می شوند. هر چقدر مصرف این مواد بیشتر باشد، قند خون بیشتر کاهش می یابد. مصرف قرص های سیر به میزان ۲۴۰۰ میلی گرم در روز به مدت ۳ ماه، قند خون را مختصرا کاهش می دهد.

۲) خیار تلخ: این میوه شبیه کدوی زگیل دار است و در نواحی گرمسیر مانند آمازون، آفریقای شرقی و آسیا رشد می کند و در آمریکای جنوبی به عنوان غذا و دارو کشت می شود. میوه تازه آن به رنگ سبز است که با رسیدن به رنگ نارنجی- زرد تبدیل می شود. تمام قسمت های این میوه بسیار تلخ است. میوه خیار تلخ حاوی ماده ای شبیه انسولین است و مصرف روزانه حدود ۶۰ گرم شیره این گیاه به کاهش مختصر قندخون منجر می شود.

۳) شنبلیله: گیاهی از تیره پروانه داران است و به همین دلیل توانایی همزیستی با باکتری های تثبیت کننده ازت را دارد و می تواند بخش زیادی از نیتروژن مورد استفاده خود را تولید کند. این گیاه بومی ایران است و در بیشتر نواحی ایران از جمله آذربایجان، اصفهان، فارس، خراسان، سمنان و دامغان می روید و به عنوان سبزی خوراکی کاشته شده و مصرف می شود. تجویز ۱۵ تا ۵۰ گرم پودر دانه شنبلیله خیسانده در آب موجب کاهش قندخون ناشتا و بعد از غذا می شود. پودر دانه شنبلیله علاوه بر کاهش مختصر قندخون باعث کاهش چربی های خون نیز می شود.

۴) سیاه گیله: در ایران تنها یک گونه از قره قات وجود دارد که آن هم در جنگل های تالش و نواحی مرطوب رشد می کند که در زبان محلی به آن سیاه گیله می گویند. این گیاه در جنگل های شمال ایران می روید. قره گیله یا سیاه گیله دارای برگ های بیضوی و نوک تیز با گل های صورتی و سفید ریز است و در اواخر تابستان، دانه های سیاه ارغوانی آن برای چیده شدن آماده می شوند. میوه آن را می توان هم به صورت تازه و هم خشک شده مصرف کرد یا در تهیه انواع مرباها و دسرها به کار برد. برگ های این گیاه در طب سنتی در درمان بیماری دیابت استفاده می شود. اثر ضددیابت یک بار مصرف عصاره این گیاه که اثری مشابه انسولین دارد، تا چند هفته در بدن باقی می ماند. به علاوه این گیاه دارویی در پیشگیری از عوارض بلندمدت دیابت مانند عوارض قلبی- عروقی، عصبی، کلیوی و چشمی تا حدی موثر است. عصاره آن به مقدار۸۰ تا ۱۶۰ میلی گرم ۳ بار در روز برای بیماران مبتلا به دیابت توصیه می شود.

۵) خار مریم: خار مریم اصالتا بومی منطقه مدیترانه است. این گیاه امروزه در سراسر نقاط دنیا از اروپا تا آسیا و از آفریقا تا آمریکای شمالی گسترده شده است. این گیاه تنومند معمولا در مناطق خشک و آفتابی رشد می کند. این گیاه دارویی موجب افزایش حساسیت سلول ها به انسولین و کاهش قندخون می شود. ماده موثر آن سیلی مارین نام دارد که تجویز آن به مقدار ۲۰۰ میلی گرم ۳ بار در روز موجب کاهش مختصر قندخون ناشتا و هموگلوبین ای .وان.سی و چربی های خون می شود. فرآورده های این گیاه از تخم های داخل میوه تهیه می شوند. تخم های آن حاوی ۵/۱ تا ? درصد سیلی مارین است.

۶) هندوانه ابوجهل: هندوانه ابوجهل یا خربزه روباه یکی از گیاهان دارویی متعلق به خانواده خیارها و کدوها است. این گیاه بومی ایران بوده و در نواحی جنوبی کشور و مناطقی مانند جنوب استان خراسان یافت می شود. میوه این گیاه دارای گلوکوزید قابل تبلوری با طعم بسیارتلخ به نام کولوسنتین است. این گلوکوزید که به حالت متبلور و خالص به رنگ زرد است، در آب به نسبت ۲۰ درصد حل می شود و اگر هیدرولیز شود، گلوکز و ماده ای به نام کولوسنتتین می دهد. در طب سنتی بسیاری از کشورها از جمله ایران تجویز میوه این گیاه جهت کاهش قند خون متداول است. میوه این گیاه بسیار سمی است و مصرف مقدار زیاد آن باعث اسهال خونی و درنهایت مرگ می شود. تجویز مقدار ۱۰۰ میلی گرم ۳ بار در روز ماده موثر هندوانه ابوجهل به مدت ۲ ماه در بیماران دیابتی نوع دوم، موجب کاهش مختصر میزان هموگلوبین ای.وان.سی و قندخون ناشتا می شود. تجویز این مقدار به مدت ۲ ماه در این بیماران بدون هیچ گونه عوارض جانبی گوارشی، کبدی و کلیوی است.

۷) پسیلیوم: پسیلیوم یا اسفرزه، گیاهی از خانواده پلانتاجیناسه آ و یک داروی ملین گیاهی است که از طریق جذب آب باعث حجیم شدن محتویات روده شده و با افزایش حرکات دودی شکل باعث تخلیه مدفوع می شود. مصرف پودر پسیلیوم به مقدار ۱۰ گرم در روز و به مدت ۸ هفته هموگلوبین ای.وان.سی را مختصرا کاهش می دهد.

۸) عدس الملک: این گیاه بومی ایران است و در طب سنتی جهت کاهش قندخون بیماران دیابتی تجویز می شود. با این حال مصرف روزانه پودر بذر گیاه به مقدار ۱۵۰۰ میلی گرم در روز به مدت ۲ ماه اثر مفیدی بر قندخون نشان نداده است و فعلا اطلاعات علمی کافی در مورد اثرات این گیاه در دسترس نیست.

۹) چای سبز: چای سبز و سیاه در اصل یکی هستند اما فرآیند تولید چای سیاه به گونه ای دیگر است. برگ های چای سیاه طی روش خاصی تخمیر و سپس خشک می شوند اما برگ های چای سبز پس از چیدن خشک می شوند. عدم تخمیر موجب می شود که تقریبا بیشتر مواد طبیعی به همان مقدار در برگ های چای باقی بمانند. مردم چین از دیرباز چای سبز را به عنوان یک نوشیدنی دارویی مصرف می کردند و به دلیل اهمیت ویژه این گیاه، اصول خاصی نیز برای تهیه آن دارند. در سال های اخیر چای سبز در بسیاری از کشورهای جهان طرفداران فراوانی یافته است. دلیل اصلی این استقبال، آشنایی مردم دیگر کشورها با خواص درمانی این نوع نوشیدنی است. بسیاری از خواص چای سبز مربوط به ماده ای به نام کاتچین است که فعالیت آنتی اکسیدانی آن بسیار بالا است. مصرف روزانه ۵/۱ گرم پودر چای سبز خشک موجب کاهش مختصر قندخون در بیماران دیابتی می شود. مقدار توصیه شده برای بیماران دیابتی مصرف ۲ فنجان چای دم کرده در روز است.

۱۰) دم کرده گزنه: ساقه این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی شکل پوشانده است که در صورت لمس کردن ساقه به دست می چسبد و پوست را می گزد و تولید خارش و سوزش می کند و شاید به همین دلیل آن را گزنه نامیده اند. تخم آن نرم، ریز و تیره رنگ و مانند تخم کتان است. قسمت مورد استفاده این گیاه برگ های تازه، ریشه، شیره و دانه آن است. گزنه در طب سنتی ایران به عنوان یک داروی کاهنده گلوکز خون معرفی شده است. عصاره برگ گزنه می تواند یک نقش حفاظتی در برابر افزایش میزان قندخون و تخریب سلول های پانکراس داشته باشد.

۱۱) کلپوره همدانی، مریم نخودی همدانی: استفاده از این گیاه به طوری که در کتب دارویی قدیمی آمده است به زمان های دور نسبت داده می شود. بقراط، دیوسکورید، پلین و جالینوس از این گیاه در آثار خود نام برده اند. عصاره این گیاه محتوی مواد موثره زیره است. مصرف عصاره این گیاه به مقدار ۱۲۵ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت ۶ هفته قندخون را مختصرا کاهش می دهد.

 

 

● حرف آخر

در مجموع، مصرف گیاهان دارویی توسط بیماران دیابتی تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر تیم پزشکی انجام شود. این گیاهان دارویی نباید جایگزین داروهای ضددیابت یا انسولین در بیماران دیابتی شود چرا که اولا اثر این گیاهان بر کاهش قندخون خفیف است و ثانیا از فردی به فرد دیگر متفاوت بوده و ثالثا ممکن است با دیگر داروهای مورد استفاده بیماران تداخل داشته باشند. همچنین عوارض و اثرات مصرف طولانی مدت این گیاهان ناشناخته است. در حال حاضرهیچ گونه توصیه ای علمی در ارتباط با مصرف آنها وجود ندارد.

دکتر سیدمحسن خوش نیت(متخصص غدد و متابولیسم)


برچسب‌ها: گیاه دارویی که قند را پایین می آورند
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۹ساعت 0:18  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 

اگر چه امروزه آزمايش‌هاي بسيار دقيقي وجود دارند که مي‌توانند مقدار ميکروسکوپي جزيي‌ترين اجزاي روي سلول‌هاي سرطاني را هم در بدن اندازه بگيرند و يا هر لحظه عناصر پروتئيني يا شيميايي جديدي معرفي مي‌شوند که اندازه‌گيري آنها در خون يا ديگر مايعات بدن مي‌تواند به پزشکان در تشخيص بيماري‌ها کمک کند اما براي اغلب مردم و همچنين بسياري از پزشکان، کلمه «آزمايش‌» يادآور آزمايش کامل خون، يعني همان آزمايش معروفي است که تعداد سلول‌هاي اصلي خون طي آن اندازه‌گيري مي‌شود. آزمايش خون يا CBC که مخفف جمله انگليسي «شمارش کامل خون» است، يکي از ابتدايي‌ترين و در عين حال اصلي‌ترين آزمايشاتي است که مي‌تواند زمينه تشخيص بسياري از بيماري‌ها و از آن مهم‌تر، بيانگر شرايط کلي و حياتي بدن باشد. براي آشنايي بيشتر با اجزاي اين آزمايش و فهميدن اينکه معني آن چند حرف انگليسي با اعدادي که روبه‌رويشان نوشته مي‌شود چيست، مي‌توانيد مطالب زير را بخوانيد...

RBC

 
RBC مخفف کلمه سلول‌ قرمز خون است. اين سلول‌هاي قرمز يا همان گلبول‌هاي قرمز، در واقع اصلي‌ترين قسمت خون و عامل رنگ قرمز آن هستند. خود اين رنگ قرمز به دليل وجود ماده‌اي به نام هموگلوبين است که کمک مي‌کند گلبول‌ قرمز، اصلي‌ترين وظيفه خود يعني حمل و نقل اکسيژن و دي‌اکسيدکربن را انجام دهد. به طور خلاصه مي‌شود گفت گلبول‌هاي قرمز وسيله حمل و نقل اکسيژن از ريه به بقيه سلول‌هاي بدن هستند.مقادير طبيعي: بين 7/4 تا 1/6 ميليون در هر ميکروليتر خون. اين عدد براي خانم‌ها مقداري کمتر و در کودکان مقداري بيشتر است.

چه چيزهايي باعث کاهش آن مي‌شوند؟

خون‌ريزي‌هاي گوارشي يا خون‌ريزي‌‌هاي واضح از محل زخم، سوءتغذيه و فقر آهن يا کمبود ويتامين B12 ، شکستن سلول‌هاي خوني يا هموليز در اثر بعضي بيماري‌هاي خاص مثل فاوسيم، بعضي مشکلات ژنتيکي مثل گلبول‌هاي قرمز سلول داسي‌شکل و مشکلات مغز استخوان باعث پايين آمدن مقدار گلبول‌هاي قرمز مي‌شوند. نارسايي و بعضي مشکلات کليوي، بيماري‌هاي مزمن و تومورهاي سرطاني و همچنين بيماري‌هاي روماتوييد هم باعث از بين رفتن RBCهاي خون و کاهش اين عدد در برگه آزمايش مي‌شوند.

چه چيزهايي باعث افزايش آن مي‌شود؟

مقدار بالاي گلبول قرمز مي‌تواند نشان‌دهنده ظرفيت‌ بالاي حمل اکسيژن باشد. در بعضي ورزشکاران و همچنين زندگي در ارتفاع به خاطر کمبود اکسيژن در هوا باعث افزايش RBC خون مي‌شود. بيماري‌هاي ريوي يا کلا هر نوع بيماري‌اي که هيپوکسي مزمن (کمبود اکسيژن طولاني مدت در بدن) ايجاد مي‌کند، مثلا بيماري‌ مادرزادي قلبي، هم باعث توليد بيشتر RBC مي‌شوند.

نکته:

گلبول قرمز به طور طبيعي بعد از توليد در مغز استخوان 120 روز در خون زندگي مي‌کند و در آخر عمر خود خرد مي‌شود و به عناصر سازنده‌اش تبديل مي‌شود.

مقدار RBC‌ها در طي بارداري به طور طبيعي کمي کمتر نشان داده مي‌شود چون حجم مايع خون افزايش پيدا کرده است.

عدد RBC در واقع مقدار دقيق گلبول‌هاي قرمز در 1ميلي‌ليتر خون محيطي است.

بسته به آزمايشگاه و نوع کيت مورد استفاده، ممکن است مقياس شمارش اين سلول فرق کند.

خوردن داروهايي مثل کلرامفنيکل هم باعث کاهش RBC مي‌شود.

 
HCT

 هموتوکريت يا HCT هم يکي از مقادير اندازه‌گيري گلبول قرمز است. به طور کلي «هم» به معني آهن است و هر جا در هر کلمه‌اي آمد حتما آن کلمه ارتباطي با گلبول قرمز دارد. هماتوکريت درصدي از حجم کلي خون است که از گلبول قرمز ساخته شده و با اندازه‌گيري قسمت قرمز رسوب خون در لوله آزمايش نسبت به کل ارتفاع خون اندازه‌گيري مي‌شود. به خاطر بيماري‌ها و شرايط مختلفي که مي‌توانند اندازه‌گيري RBC و Hgb را با اشکال مواجه کنند، HCT هم اندازه‌گيري مي‌شود تا به طور مستقيم نشان‌دهنده اندازه هموگلوبين و گلبول قرمز در خون باشد. اين عدد معمولا با درصد نشان داده مي‌شود. مقادير طبيعي: اعداد بين 42 تا 52 درصد براي آقايان و 37 تا 47 درصد براي خانم‌ها نرمال به حساب مي‌آيد. در خانم‌هاي باردار درصد بالاتر از 33 طبيعي است.

محدوده خطر: HCT بالاتر از 60 درصد و پايين‌تر از 15 درصد بايد باعث نگراني پزشک شود.

چه چيزهايي باعث کاهش آن مي‌شود؟

تقريبا همان دلايل RBC،Hgb به علاوه شرايطي مثل پرکاري تيروييد، سيروزکبدي، نارسايي مغز استخوان و ميلوم مولتيپل باعث کاهش هماتوريت مي‌شوند.

چه چيزهايي باعث افزايش آن مي‌شود؟

سوختگي، اسهال شديد، بيماري‌هاي انسدادي ريوي، از دست دادن زياد آب، توليد بيش از حد گلبول قرمز عوامل افزايش HCT هستند.

نکته:

بيماري‌هايي که باعث به وجود آمدن شکل‌هاي غيرطبيعي گلبول قرمز مي‌شوند (مثل بيماري گلبول قرمز داسي‌‌شکل) مقدار HCT را تغيير مي‌دهند.

وقتي مقدار گلبول سفيد به شدت بالا باشد بر مقدار HCT موثر است.

در صورت طبيعي بودن اندازه‌هاي گلبول قرمز، مقدار هماتوکريت 3 برابر هموگلوبين است.

هماتوکريت را نبايد بلافاصله بعد از خون‌ريزي شديد اندازه‌گيري کرد.

 
WBC

 اين سه حرف مخفف «سلول‌هاي سفيدخون» و نشان‌دهنده گلبول‌هاي سفيد است. اندازه‌گيري مقدار گلبول‌هاي سفيد خون يکي از روش‌هاي اصلي تعيين وجود عفونت در بدن است چون اين سلول‌ها که جزو سيستم دفاعي بدن هستند در شرايط بيماري‌هاي عفوني و غيرعفوني واکنش‌هاي مختلفي از خود نشان مي‌دهند.
شمارش WBCها دو جزء دارد. يکي مقدار کلي گلبول‌هاي سفيد در يک ميلي‌ليتر خون و جزء ديگر شمارش جزء به جزء اين سلول‌ها چون گلبول‌ سفيد خود متشکل از پنج نوع مختلف است که کم و زياد شدن هر کدام از اين انواع معني خاص خود را دارد. کلمه «diff» که در جلوي CBC به معني آزمايش خون نوشته مي‌شود درخواست براي شمارش همين انواع مختلف گلبول‌سفيد است.مقادير طبيعي: در بزرگسالان و بچه‌هاي بالاتر از 2 سال مقدار گلبول‌سفيد بين 5 تا 10 هزار در هر ميلي‌ليتر خون طبيعي است.
محدوده خطر: WBC کمتر از 2500 و بيشتر از 30000 هر کدام نشان‌دهنده بيماري‌هايي هستند که مي‌توانند گاهي خطرناک باشند.

چه چيزهايي باعث کاهش آن مي‌شود؟

لکوپني يا کاهش گلبول‌سفيد به مقادير زير 4هزار گفته مي‌شود که معمولا در نتيجه نارسايي مغز استخوان، مسموميت دارويي عفونت بسيار زياد، سوءتغذيه، بيماري‌هاي خودايمني، ايدز، به وجود مي‌آيد. در بسياري از انواع نارسايي‌هاي مغز استخوان (مثلا بعد از شيمي‌درماني،‌ راديوتراپي و...) هم اين مقدار کاهش مي‌‌يابد.

 

چه چيزهايي باعث افزايش آن مي‌شود؟

افزايش گلبول‌سفيد، لکوسيتوز نام دارد و به مقادير بالاتر از 10هزار گفته مي‌شود. که به طور معمول نشان‌دهنده عفونت، التهاب، تخريب بافت بدن و يا لوسمي يا سرطان خون است. ضربه و جراحت، استرس و تب هم مقدار WBC را افزايش مي‌دهند.

 

نکته:

عمل اصلي گلبو‌ل‌سفيد مبارزه با عفونت و حذف عوامل خارجي و مزاحم است و در مواقع آلرژ‌ي‌ها هم اين سلول‌ها مسوول بروز واکنش هستند.

تغيير هر کدام از انواع WBC معني خاص خود را دارد و ممکن است نشان‌دهنده عفونت با ميکروب، ويروس و يا حتي استرس باشد.
فعاليت شديد بدني و ورزش سنگين هم براي مدتي باعث بالا رفتن تعداد WBC در خون مي‌شود. بارداري و زايمان هم اين مقدار را افزايش مي‌دهند.
 

Hgb

در برگه‌هاي آزمايش مختلف ممکن است به صورت‌هاي مختلف HGB،Hg، يا Hgb نوشته شود. هم اينها مخفف کلمه هموگلوبين، يکي از عناصر اصلي تشکيل دهنده گلبول‌ قرمز است. اين ماده که در آن آهن به کار رفته خود از اسيد آمينه تشکيل شده و جايگاه‌هاي مختلفي براي ترکيب با اکسيژن دارد. هموگلوبين در جايي که اکسيژن زياد وجود دارد با آن ترکيب مي‌شود و در محيط کم اکسيژن آن را آزاد مي‌کند.اندازه‌گيري مقدارکلي هموگلوبين در واقع نوعي نشان‌هنده تعداد گلبول‌هاي قرمز است.مقادير اصلي: مقدار طبيعي براي آقايان بين 14 تا 18 گرم در هر دسي‌ليتر است و براي خانم‌ها مقادير بين 12 تا 16 گرم در هر دسي‌ليتر طبيعي محسوب مي‌شود.
محدوده خطر: هموگلوبين زير 5 و بالاي 20 مقادير بحراني به حساب مي‌آيند و حتما نيازمند رسيدگي فوري هستند.

چه چيزهايي باعث کاهش آن مي‌شود؟

دقيقا همان دلايل کاهش گلبول‌هاي قرمز چون هموگلوبين را هم تخريب مي‌کنند باز کاهش مقدار آن در خون مي‌شوند. کم‌خوني، خون‌ريزي شديد، سرطان، سوءتغذيه، بيماري لوپوس، بيماري‌هاي کليوي و بزرگي طحال باعث کاهش هموگلوبين مي‌شوند. مصرف آنتي‌بيوتيک‌ها، آسپيرين و ايندومتاسين و همچنين داروهاي ضدسرطان هم هموگلوبين خون را کم مي‌کنند.

چه چيزهايي باعث افزايش آن مي‌شود؟

مشکلات ريوي، سوختگي شديد، نارسايي مزمن ريه و از دست دادن زياد آب (دهيدراسيون‌) مقدار اين ماده حياتي را افزايش مي‌دهند. جنتامايسين و متيل‌دوپا هم جزو داروهايي هستند که عوارض جانبي‌شان افزايش Hgb است.

نکته:

مقدار Hgb در بارداري کاهش مي‌يابد چون با اينکه خون‌سازي کمي بيشتر شده است اما حجم مايع بدن و خون بالا رفته و مقدارکلي هموگلوبين در هر دسي‌ليتر آن کاهش مي‌يابد.

زندگي در ارتفاع هم به خاطر نياز بيشتر بدن به اکسيژن و کمبود اکسيژن محيط باعث توليد بيشتر هموگلوبين مي‌شود.

در طحال اغلب سلول‌هاي پيرخون تخريب مي‌شوند. بزرگ شدن طحال يعني تخريب بيشتر سلول‌ها و به همين دليل به دنبال آن کاهش RBC و Hgb رخ مي‌دهد.

 
Plt
پلاکت‌ها، اجزاي کوچک ديسک شکلي هستند که در خون وجود دارند و از بقيه سلو‌ل‌هاي خوني بسيار کوچک‌ترند. اين ساختارها حاوي آنزيم‌هايي هستند که باعث انعقاد خون مي‌شوند و وظيفه اصلي آنها جلوگيري از خون‌ريزي و خارج شدن گلبول‌قرمز از داخل رگ است.

Plt نشان‌دهنده تعداد پلاکت‌ها در هر ميلي‌ليتر مکعب خون است و عدد مربوط به آن معمولا بزرگ‌ترين عدد برگه آزمايش خون است.
به غير از کنترل سيستم انعقادي خون، از ميزان پلاکت براي بررسي روند بهبود نارسايي مغز استخوان و بيماري‌هاي خوني هم استفاده مي‌شود.مقادير طبيعي: پلاکت بين 150 هزار تا 400 هزار در هر ميلي‌مترمکعب خون براي بزرگسالان طبيعي است. در نوزادان اين مقدار کمي بيشتر است.
محدوده خطر: پلاکت زير 50‌ هزار يا بيشتر از يک ميليون کاملا غيرطبيعي است و نيازمند توجه ويژه است.

چه چيزهايي آن را کاهش مي‌دهد؟

بزرگ شدن طحال، خون‌ريزي شديد و مصرف پلاکت، لوسمي يا سرطان خون ترومبوسيتوپني، (انواع وراثتي کمبود پلاکت)، انعقاد منتشر خون در داخل رگ‌ها، شيمي‌درماني بعد از سرطان، عفونت و نارسايي مغز استخوان باعث کاهش PH مي‌شود. عدم توليد پلاکت هم مي‌تواند به خاطر مشکلات استخواني باشد.

 

چه چيزهايي آن را افزايش مي‌دهد؟

بيماري‌ آرتريت روماتوييد، کم‌خوني فقر آن و مشکلات بعد از برداشت طحال باعث افزايش مقدار پلاکت مي‌شوند.

به اين عوامل مي‌توان بعضي سرطان‌ها و بيماري‌هاي ژنتيکي خاص را هم اضافه کرد.

 

نکته:

ورزش شديد و قدرتي باعث افزايش ميزان پلاکت مي‌شود. در هنگام قاعدگي مقدار پلاکت کمي کاهش پيدا مي‌کند.

قرص‌هاي ضدبارداري باعث بالا رفتن مقدار پلاکت مي‌شوند. در حالي که استامينوفن پلاکت را کاهش مي‌دهد.

 

صبح آزمايش خون بدهيد

 انجام آزمايش خون يکي از ساده‌ترين روش‌هاي آزمايش است. با پيشرفت تکنولوژي و وجود دستگاه‌هاي جديد معمولا پس از چند دقيقه مي‌‌توان پاسخ اين آزمايش را دريافت کرد.

براي انجام اين آزمايش حدود 5 تا 7 ميلي‌ليتر از خون وريدي لازم است که معمولا آن را در يک لوله آزمايش که با ماده ضدانعقاد خون پوشيده شده است جمع‌آوري مي‌کنند.

براي حل شدن بهتر ماده ضدانعقاد با خون موقع‌ خون‌گيري و کمي بعد از آن لوله را تکان مي‌دهند.در طي انجام آزمايش بايد از هر اتفاقي که موجب تخريب سلول‌هاي خوني مي‌شود جلوگيري کرد.بعد از انجام آزمايش بايد مدتي روي محل خون‌گيري فشار وارد کرد تا خون بند بيايد. در موارد کم‌‌خوني شديد هم خون‌گيري براي انجام آزمايش خون مشکلي ايجاد نمي‌کند.براي کساني که ترس از سوزن و يا ديدن خون دارند بايد تمهيدات ويژه در نظر گرفته شود.

به غير از اجزاي اصلي آزمايش خون مثل مقادير پلاکت، گلبول‌سفيد و قرمز، هموگلوبين، مقياس‌هاي ديگري مثل MCV و MCH و MCHC وجود دارند که همه مربوط به گلبول‌قرمز و اندازه، شکل و مقدار هموگلوبين آن هستند. مقادير متفاوت هر کدام از اينها مي‌تواند نشان‌دهنده نوع خاصي از کم‌خوني باشد.

بهترين زمان براي انجام آزمايش خون صبح و در شرايط طبيعي بدن است. استرس، فعاليت شديد و يا خون‌ريزي حاد مي‌تواند نتايج را کمي تغيير دهد.

 

 

What is a CBC


دانش آموز: آقا , آزمایش CBCدیگه چه جور آزمایشی است ؟

?Student:What is a CBC

آموزشیار آزمایشگاه : یکی از آزمایش هایی که به طور معمول  انجام آن  توسط پزشکان در خواست می شود . آزمایش ( سی , بی , سی .) است .

One of the most commonly ordered laboratory tests, a blood count,also called a complete blood count (CBC)

CBCحروف اول سه کلمه انگلیسی زیر است. 

شمارشC ) COUNT)  ، خون B )BLOOD )، کامل=C) COMPLETE)

درنتیجه : CBCبه معنای شمارش کامل  گویچه های خون است

CBCشامل :

1- شمارش تعداد گویچه های سفید خون در میلی متر مکعب ازخون

۱-It measures White blood cells (WBC)

2- شمارش تعداد گویچه های قرمز خون در میلی متر مکعبازخون

2- It measures Red blood cell count (RBC )

3- شمارش تعداد پلاکت های خون در میلی مترمکعب ازخون

platelet count-3

4- شمارش افتراقی گویچه های سفید خو ن( تعیین Diff)

4-Count white blood cell differential

5 - اندازه گیری هماتوکریت  خون  12  * 3  *  4

5-Hematocrit (HCT) measure

6- تعیین مقدار هموگلوبین خون 

measure (Hemoglobin (HGB- ۶

7- تعیین اندیکس های  (index)  گویچه های قرمز خون

7- RBC Index

الف: تعیین میانگین حجم یک گویچه قرمز

A-The size of the red cells (MCV)

ب: تعیین میانگین مقدار هموگلوبین در یک گویچه قرمز و غیره.....

etc،B -As well as the mean cell hemoglobin(MCH)

ج : گزارش مرفولوژی گویچه های قرمزخون 

C -Red Blood Cell morphology report

د: گزارش سلولهای نارس

D -Immature cells report

ه: گزارش انگل خونی از جمله انگل مالاریا در صورت مشاهده

E - Malaria Parasit report

آغاز بکار کانال اطلاع رسانی اولین کنگره تغذیه ورزشی ایران


برچسب‌ها: آزمایش RBC وHCTوCBC
 |+| نوشته شده در  سه شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۹ساعت 0:15  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 

 

 

 


برچسب‌ها: آناتومی عضلات
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:24  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
مروری کوتاه بر آناتومی و فیزیولوژی غدد درون ریز

 

غده هاي درون ريز، هورمون ها را توليد مي كنند. هورمون ها موادي شيميايي هستند كه در جريان خون وجود دارند و فرآيندهاي قسمت هاي ديگر بدن را كنترل مي كنند. اين فرآيندها عبارتند از متابوليسم (واكنش هايي شيميايي كه به طور مداوم در بدن رخ مي دهند). پاسخ به استرس، رشد و تكامل جنسي. اين مجموعه شامل غده ها و ساير سلول هاي توليد كننده هورمون هستند. غده هايي مثل هيپوفيز، فوق كليه و تيروييد اعضايي هستند كه تنها كاركرد آنها توليد هورمون هاي اختصاصي است. ساير اعضا و بافت ها مثل تخمدان ها، بيضه ها، قلب و كليه ها نيز حاوي سلول هاي توليد كننده هورمون هستند.

 

 

غده هيپوفيز و هيپوتالاموس

غده هيپوفيز در قاعده مغز قرار دارد. اين غده به عنوان »غده رئيس« شناخته مي شود، چون هورمون هايي را توليد مي كند كه بافت درون ريز واقـع در سـاير غده ها و اعضا را تحريك و كنترل مي كند. همچنين هورمون هايي را ترشح مي كند كه رشد بدن، حجم ادرار و انقباض رحم را در طول زايمان كنترل مي كنند. هيپوتالاموس بخشي از مغز است كه با غده هيپوفيز ارتباط دارد. هيپوتالاموس، هورمون هايي به نام عوامل آزاد كننده را ترشح مي كند كه كاركرد هيپوفيز را كنتـرل مي كنند و به عنوان رابط بين دستگاه هاي عـصبي و غـدد درون ريز عمـل مي كنند.

 

غده پينه آل

غده پينه آل در عمق مغز قرار دارد. كاركرد دقيق آن هنوز مشخيص نيست. البته معلوم شده است كه اين غده هورموني به نام ملاتونين را ترشح مي كند كه گمان مي رود با چرخه روزانه خواب و بيداري مرتبط باشد.

 

غده هاي تيروييد و پاراتيروييد

غده تيروييد كه در گردن واقع است، هورمون هايي را توليد مي كند كه متابوليسم را تنظيم مي كنند. همچنين برخي از سلول هاي تيروييد، هورمون كلسي تونين را ترشح مي كنند كه غلظت خوني كلسيم را كاهش مي دهد. چهار غده پاراتيروييد واقع در پشت تيروييد هورموني را توليد مي كنند كه غلظت خوني كلسيم و فسفات را تنظيم مي كند. كلسيم براي سلامت استخوان ها حياتي است و به همراه فسفات، نقش مهمي را در كاركرد عصب و عضله ايفا مي كند.

 

غده هاي فوق كليه

غده هاي فوق كليه در بالاي كليه قرار دارند. هر غده يك قشر لايه خارجي و يك مدولا (مركز) دارد. قشر، هورمون هاي كورتيكواستروييدي يا كورتوني (كه در كـمك بـه تنظيم غلظت خوني نمك و قند نقـش دارند) و مقادير كم هـورمـون هـاي جنسي مردانه (كه ايجاد برخي از مشخصات جنسي مردانه را تحريك مي كنند) را توليد مي كند. مدولا، اپي نفرين (آدرنالين) و نوراپي نفرين (نورآدرنالين)، را ترشح مي كند كه در پاسخ به استرس (واكنشي كه »پاسخ جنگ و گريز« نام دارد)، ضربان قلب و خونرساني به عضلات را افزايش مي دهند.

 

لوزالمعده

لوزالمعده پشت معده قرار دارد. لوزالمعده مايعات گوارش كننده اي توليد مي كند كه به تجزيه غذا كمك مي كنند. همچنين هورمون هاي انسولين و گلوكاگون را ترشح مي كند كه نقش مهمي را در تنظيم سطح گلوكز خون (قندي كه منبع اصلي انرژي بدن به شمار مي رود) ايفا مي كنند.

 

تخمدان ها

تخمدان ها در دو طرف رحم قرار گـرفته اند. آنها تخمـك ها را آزاد مي كنند و هـورمون هاي جنسي زنانه يعني پروژسترون و استروژن را مي سازند كه چرخه قاعدگي را تنظيم مي كنند. استروژن همچنين باعث ايجاد برخي از مشخصات جنسي زنانه از جمله بزرگ شدن پستان ها مي شود.

 

بيضه ها

بيضه ها در كيسه اي از پوست و عضلات به نام كيسه بيضه (اسكروتوم) قرار دارند. آنها توليد اسپرم و ترشح هورمون جنسي مردانه يعني تستوسترون را برعهده دارند. اين هورمون مسؤول شروع بلوغ و ايجاد مشخصات جنسي ثانويه مردانه از جمله موي صورت است.

 

http://ylym.files.wordpress.com


برچسب‌ها: فیزیولوژی غدد درون ریز
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:13  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 

دوپینگ(داروهای نیروزا)یکی از ناجوانمردانه‌ترین اعمال بشری

 

دوپینگ یکی از ناجوانمردانه‌ترین اعمال بشری است که متأسفانه در فعالیت‌های ورزشی که از دیرباز در کشورمان به‌عنوان مظهر مردی و مردانگی به شمار می‌رفته است، به‌کار می‌رود. البته امروزه معلوم گردیده است که استفاده از مواد و ترکیبات دوپینگ علاوه بر جنبه‌های غیراخلاقی آن، موجب آسیب‌ها و صدمات فراوانی به فرد مصرف‌کننده می‌شوند که در برخی موارد غیرقابل برگشت بوده و ممکن است حتی موجب مرگ فرد گردند. مطلب حاضر اطلاعاتی است که در سایت اینترنتی سازمان نظام‌پزشکی کشور درج گردیده است و پس از تغییراتی چند، به حضورتان ارائه می‌گردد.در طول تاریخ بسیاری از داروهای گیاهی و صنعتی برای افزایش توانائی جسمی و ورزشی مورد استفاده قرار گرفته‌اند و هر کدام پس از مدتی به خاطر عوارض جانبی مختلف کنار گذاشته شده‌اند. شاید بتوان گفت اولین مورد مصرف این ترکیبات در دوران رم باستان و با مصرف بیضه گاونر توسط گلادیاتورها در شب قبل از مسابقه بوده است. از حدود ۴۰ سال پیش برخی ورزشکاران از هورمون‌های جنسی مردانه و مشتقات آنها برای نیروزائی استفاده نموده‌اند که امروزه بسیاری دچار عوارض آنها از جمله سرطان کبد شده‌اند. اخیراً داروهای جدیدتری مورد استفاده برخی ورزشکاران قرار می‌گیرد که هنوز حتی اثربخشی آنها در افزایش نیروی جسمی مورد مطالعه علمی دقیق قرار نگرفته است و عوارض بسیاری از آنها هنوز ناشناخته‌اند.به همین دلیل برای حفظ سلامت جسمی ورزشکاران و پیشگیری از عوارضی که آنان ناآگاهانه دچار می‌شوند. کمیته بین‌المللی المپیک استفاده بسیاری از آنها را ممنوع کرده است و آزمایشات متعددی برای اطمینان از این امر بر روی ورزشکاران رقابت‌های رسمی انجام می‌دهد.

کاربرد غیرمجاز داروها در ورزش (دوپینگ)

تاریخچه

قدمت استفاده از ترکیبات دوپینگ در ورزش به حدود دو هزار سال قبل از میلاد برمی‌گردد. جائی‌که هومر در نوشته‌های خود به مصرف قارچ‌های غنی از پروتئین توسط گروهی از ورزشکاران یونان باستان اشاره نموده است.کاربرد واژه دوپینگ کمتر از صد سال قدمت دارد. نخستین مورد مرگ بر اثر مصرف دارو در سال ۱۸۸۶ میلادی در یک مسابقه محلی دوچرخه سواری اتفاق افتاد. در سال ۱۹۱۰ میلادی منع دوپینگ برای اولین‌بار جنبه رسمی و قانونی پیدا کرد. به‌طوری‌که در این سال، در یک مسابقه اسب‌سواری، اسب‌های مسابقه از نظر مصرف موادنیروزا مورد آزمایش قرار گرفتند. در المپیک ۱۹۵۴ گزارشاتی مبنی بر استفاده از دارو توسط ورزشکاران شوروی سابق انتشار یافت. مرگ کورت انمار جانسون دوچرخه سوار دانمارکی در سال ۱۹۶۰ رم خبری تکان‌دهنده برای جهان ورزش بود و باعث شد اولین آزمایشات داروئی در المپیک زمستانی فرانسه به سال ۱۹۶۸ به‌عمل آمد.تعریف واژه دوپینگ: طبق تعریف کمیسیون پزشکی کمیته بین‌المللی المپیک، دوپینگ عبارتست از تجویز یا مصرف یک ماده خارجی. یا ماده‌ای با منشأ داخلی. با مقادیر غیرعادی و یا راه استعمال غیرطبیعی توسط شخص سالم با هدف افزایش کارائی ورزشی. از سوی دیگر در سال‌های اخیر پدیده‌ای به نام ”پارادوپینگ“ نیز پا به عرصه وجود نهاده است که عبارت است از دادن دارو به یک ورزشکار توسط حریف جهت کاهش کارائی وی و یا بدنام کردن ورزشکار.دوپینگ در عصر جدید: در سال‌های اخیر همگام با پیشرفت دانش پزشکی و داروسازی در کنار استفاده صحیح از کشفیات روزافزون علوم، متأسفانه عده‌ای از افراد سودجو استفاده نابجا از داروها را در جامعه اشاعه می‌دهند.یکی از عرصه‌های این سودجوئی کاربرد غیرمجاز داروها در ورزش و ترویج آن بوده است که اهداف اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در ورای این موارد استفاده نابجا وجود دارد. موارد فراوان خلع مدال، عوارض زیانبار گسترده جسمی و روحی گزارش شده از ورزشکاران و بالاخره موارد مرگ‌و‌میر قابل توجه ناشی از ارتکاب دوپینگ، حاکی از گسترش تکان‌دهنده این ضد ارزش در صحنه ورزش می‌باشد. در سال ۱۹۸۱ یک بررسی در بین دانش‌آموزان ورزشکار امریکائی نشان داد که ۸۰ درصد افراد تحت مطالعه حداقل یک مورد سابقه استفاده از الکل، ۲۰ درصد از آنها سابقه مصرف ماری‌جوانا و ۲ درصد از این افراد تجربه مصرف استروئیدهای آنابولیزان را داشته‌اند. در یک بررسی دیگر بر روی رشته‌های دیگر ورزشی کمترین میزان کاربرد داروها در رشته هاکی روی چمن و بیشترین میزان کاربرد در رشته‌های وزنه‌برداری و دومیدانی ثبت شده است.در حال حاضر تمامی سازمان‌های اجرائی ورزش و در رأس آنها کمیسیون پزشکی کمیته بین‌المللی المپیک که از ۱۹۷۶ فعالیت رسمی خود را شروع کرده مسئولیت مبارزه با دوپینگ را در سراسر جهان برعهده دارند.این سازمان‌ها تدوین و انتشار فهرست‌هائی همراه با تجدیدنظر مداوم را در برنامه کار خود قرار داده‌اند و به انتشار این فهرست‌ها همراه با انتشارات آموزشی دیگر و نیز انجام آزمایشات داروئی روی نمونه‌های گرفته شده از ورزشکاران نسبت به ریشه‌کنی دوپینگ اقدام می‌نمایند.

  

 

کاربرد غیرمجاز داروها در جوانان

دوران جوانی: افراد دراین مرحله متأسفانه آسیب‌پذیری زیادی را در مقابل این ترکیبات دارند. طغیان احساسات جوانی و طلب شهرت و مقام می‌تواند جوانان ورزشکار را در برخی از موارد تشویق به کاربرد غیرمجاز دارو نماید. در نتیجه یک مطالعه بر روی جوامع غربی، داروها و موارد کاربرد غیرمجاز، برحسب میزان مصرف آنها به ترتیب الکل، ماری‌جوانا، دخانیات، آمفتامین‌ها، داروهای توهم‌زا و کوکائین و بالاخره استروئیدهای آنابولیزان گزارش شده‌اند.به‌دلیل حساسیت سنی ویژه، ایجاد مقاومت درونی در جوانان از طریق ارائه آموزش‌های مفید در خصوص داروها و عوارض مخاطره‌آمیز آنها، بهتر از منع مستقیم و اعمال مجازات‌های شدید است. گرچه اتخاذ شیوه‌های قانونی نیز در جای خود در مورد این افراد ضرورت دارد.

دلایل منع دوپینگ

دوپینگ خود به دلایل اساسی زیر ممنوع شناخته شده است:

۱. دلایل فیزیکی: کاربرد داروها طیفی از اثرات جانبی ناخواسته و زیانبار را برای بدن فرد بر جای می‌گذارد که می‌توانند در پاره‌ای از موارد برگشت‌ناپذیر باشند و از این‌رو، صدمات جبران‌ناپذیری را بر روی سلامتی ورزشکار وارد نمایند.

۲. دلایل اخلاقی: دوپینگ با اهداف عالیه ورزش که سالم‌سازی جسم و روح می‌باشد. منافات دارد. از طرف دیگر این پدیده زمینه‌ای باری کشانده شدن جوانان ورزشکار به‌سوی بلای خانمانسوز اعتیاد را فراهم می‌آورد.

۳. دلایل قانونی: دوپینگ به‌دلیل ایجاد برتری غیرمنصفانه در صحنه ورزش، برخلاف مقررات جاری سازمان‌های اجرائی ورزش می‌باشد و ارتکاب آن جرم شناخته می‌شو

محمد حضوری-کارشناس ارشد علوم تغذیه

منبع:مجله دانش ورزش


برچسب‌ها: دوپینگ, داروهای نیروزا
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:9  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 

 

دوپينگ با انسولين

 

دکترکامبيز سلطاني نژاد ,دکتريسنا بهمنش    

 

آقاي 25 ساله در تماس با مرکز اطلاع رساني داروها و سموم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي اظهار داشت که بنا به توصيه‌ي‌ مربي باشگاه بدنسازي، قصد دارد جهت پرورش و تناسب اندام خود اقدام به تزريق روزانه‌ي 20 واحد انسولين NPH نمايد. ايشان از نظر جسمي سالم بوده و سابقه‌ي ابتلا به بيماري‌هاي عروق قلبي، کبدي، کليوي و متابوليک از جمله ديابت را نداشته، مايل بودند قبل از مصرف اطلاعاتي در مورد دارو و تأثيرآن در  اين زمينه داشته باشند.

 

 

            انسولين هورموني پپتيدي با وزن مولکولي 5808 است که حاوي 51 اسيد آمينه مي‌باشد. اين اسيدهاي آمينه در دو زنجيره‌ي‌ A و B که با پل‌هاي دي سولفيدي به هم متصل شده‌اند، سازمان يافته‌اند، انسولين از سلول‌هاي بتاي پانکراس با سرعت پايه‌ي‌ کم و در اثر بسياري از محرک‌ها مانند قندها (گلوکز و مانوز)، اسيدهاي آمينه (لوسين و آرژينين) و يا تحريک عصب واگ آزاد مي‌شود.

 

            پس از ورود انسولين به گردش خون، توسط گيرنده‌هاي اختصاصي که روي غشاي اکثر بافت‌ها وجود دارد جذب مي‌شود. با اين وجود ايجاد پاسخ‌هاي زيستي نسبت به کمپلکس‌هاي گيرنده‌، انسولين تنها در معدودي از بافت‌هاي هدف مانند کبد، عضلات و بافت چربي شناسايي شده است.

 

            انسولين در بافت‌هاي هدف داراي اثرات متعددي است. اين هورمون‌با تأثير برکبد موجب مهار گليکوژنوليز، مهار تبديل اسيدهاي چرب و اسيدهاي آمينه به کتواسيدها و مهار تبديل اسيدهاي آمينه به گلوکز مي‌شود. افزايش ذخيره‌ي گلوکز کبدي به صورت گليکوژن از طريق تحريک گلوکوکيناز و گليکوژن سنتتاز و مهار فسفوريلاز، افزايش سنتزتري‌گليسريد و VLDL و تشکيل ليپوپروتئين از ديگر اثرات اين هورمون در کبد است.

 

            انسولين داراي اثرات آنابوليک روي عضلات و کبد مي‌باشد. افزايش سنتز پروتئين در عضله از طريق افزايش نقل و انتقال اسيدهاي آمينه و سنتز پروتئين ريبوزومي، از اثرات اين هورمون است. افزايش سنتز گليکوژن از طريق ازدياد نقل و انتقال گلوکز و تحريک گليکوژن سنتتاز و مهار فسفوريلاز دربافت عضلاني از ديگر اثرات انسولين محسوب مي‌گردد.

 

            در بافت چربي، اين هورمون موجب افزايش ذخيره‌ي تري‌گليسريد، انتقال گلوکز به داخل سلول‌ها و فراهم آوردن گليسرول فسفات جهت استريفيه کردن اسيدهاي چرب و مهار ليپاز داخل سلول مي‌شود. عمر نيمه‌ي انسولين موجود در گردش خون 3 تا 5 دقيقه است. اين هورمون در کبد و کليه تجزيه مي‌شود. کبد در حدود 60 درصد و کليه به ميزان 35 تا 40 درصد از انسولين ترشح شده از غده‌ي پانکراس را از خون خارج مي‌سازند. در بيماران ديابتي که انسولين تزريقي را به صورت زير جلدي دريافت مي‌کنند اين نسبت معکوس مي‌باشد به طوري که 60 درصد انسولين به وسيله‌ي کليه‌ها و 30 تا 40 درصد آن به وسيله‌ي کبد از خون خارج مي‌شود. کمتر از يک درصد انسولين مصرفي به صورت تغيير نيافته از طريق کليه‌ها دفع مي‌شود و مابقي آن به صورت انواع متابوليت‌ها در ادرار دفع مي‌شود.

 

            با توجه به عمرنيمه‌ي کوتاه انسولين در خون، جهت مصارف درماني از فرآورده‌هاي دارويي و آنالوگ‌هاي اين هورمون استفاده مي‌شود. اين فرآورده‌ها از پاره‌اي جهات مانند روش توليد، توالي اسيدهاي آمينه، غلظت، قابليت انحلال، زمان شروع اثر و طول اثر زيستي با هم متفاوتند.

 

از نظر مدت اثر اين فرآورده‌ها را به 4 دسته تقسيم مي‌نمايند:

 

1-        فرآورده‌هاي بسيار کوتاه اثر، که داراي شروع اثر سريع و طول اثر کم مي‌باشند (مانند انسولين آسپارتات وانسولين Lispro).

 

2-        انسولين کوتاه اثر که زمان شروع اثر آن سريع است (مانند انسولين کريستال يا رگولار).

 

3-        انسولين متوسط الاثر مانند انسولين NPH و انسولين Lente.

 

4-        انسولين‌هاي طولاني اثر مانند انسولينUltralente  و انسولين glargine.

 

            با توجه به اثرات اين هورمون به ويژه اثرات آنابوليک آن روي عضلات، سوء مصرف فرآورده‌هاي متوسط و طولاني اثر انسولين در ورزشکاران به منظور افزايش توده و قدرت عضلات به ويژه در رشته‌هاي زيبايي اندام، پاورليفتينگ و وزنه برداري از سال‌ها قبل رواج داشته است.

 

            با توجه به عدم وجود دلايل علمي کافي در مورد کارآيي و تأثير انسولين در بدن سازي، مصرف آن فاقد جايگاه علمي در اين مورد مي‌باشد. از طرفي باتوجه به وجود عوارض جانبي انسولين، کميته‌ي بين‌المللي المپيک (IOC) در سال 1998 انسولين را مانند ساير هورمون‌هاي پپتيدي نظير هورمون رشد، فاکتورهاي رشد شبه انسولين، اريتروپوئيتين، کورتيکوتروپين‌ها، hCG  و مقلدها و آنالوگ‌هاي آنها در رده‌ي‌ E داروهاي ممنوعه در رقابت‌هاي ورزشي اعلام نمود. قابل ذکر است مصرف هر يک از فرآورده‌هاي انسولين توسط ورزشکاران در جريان مسابقات ورزشي، بدون وجود دلايل طبي مانند بيماري ديابت شيرين نوع 1 و2 و تأييد پزشک معتمد کميته و يا تيم، به منزله‌ي دوپينگ محسوب مي‌شود.

 

            از اين رو، امروزه جهت مقابله با دوپينگ ناشي از مصرف انسولين، از روش‌هاي تشخيصي و فن‌آوري‌هاي پيشرفته مانند کروماتوگرافي مايع، طيف سنجي جرمي (LC ,MS ,MS) استفاده مي‌شود. در اين رابطه از نمونه‌‌ي ادراري جهت آناليز کيفي و کمي جهت تشخيص دوپينگ در اثر مصرف فرآورده‌هاي متوسط و طولاني اثر انسولين استفاده مي‌گردد.

 

            دوپينگ با انسولين توسط ورزشکاران، جدا از ملاحظات اخلاقي و قانوني آن، داراي خطراتي براي ورزشکار مي‌باشد. بروز عوارض جانبي ناشي از مصرف انسولين ممکن است سلامت ورزشکار را تهديد نمايد. هيپوگليسمي به عنوان يکي از شايع‌ترين عوارض مصرف انسولين محسوب مي‌شود. اين عارضه به ويژه درصورت تأخير در دريافت غذا و فعاليت‌هاي زياد جسماني نظير آنچه در ورزشکاران و در جريان تمرين‌ها و مسابقات ورزشي ديده مي‌شود، ممکن است به وجود آيد. هيپوگليسمي با علائم و نشانه‌هايي مانند سردرد، تعريق، لرزش، تاکيکاردي، گيجي، تهوع، گرسنگي، دردهاي شکمي، پرخاشگري و اختلالات رفتاري و در نهايت تشنج و کما همراه است.

 

            بروز واکنش‌هاي حساسيتي ناشي از مصرف انسولين به صورت موضعي (با علائم درد، قرمزي، تورم، سوزش و کهير در محل تزريق) و يا با شيوع کمتر به صورت عمومي (در موارد شديد به صورت آنافيلاکسي) از ديگر عوارض جانبي انسولين است.

 

            ليپوديستروفي در محل تزريق که به صورت آتروفي و يا هيپرتروفي بافت چربي زير جلدي به علت تزريقات مکرر در يک محل بروز مي‌کند از ساير عوارض دارو است.

 

            با توجه به تمامي موارد ذکر شده، به سوال کننده توصيه شد از مصرف نابجاي انسولين خودداري نمايد و در صورت تمايل به تقويت ‌عضلات علاوه بر انجام تمرين‌هاي مرتب و صحيح ورزشي با پزشک متخصص تغذيه و رژيم‌ درماني مشورت نمايد.

 

            لازم به ذکر است مرکز ملي اطلاع رساني داروها و سموم معاونت غذا و دارو با شماره‌ تلفن رايگان 09646 به صورت شبانه‌روزي پاسخگوي کليه‌ي سوالات همکاران محترم در زمينه‌هاي اطلاعات دارويي، موارد مسموميت، سوء مصرف مواد Drug Abuse و Drug Misuse  مي‌باشد.


برچسب‌ها: دوپينگ با انسولين
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:4  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 

درس امروز پیشوندها و پسوندها در اصطلاحات پزشکیه  ! گرامرم خوب نیست اما میدونم که ریشه یک لغت یعنی عنصر اساسی ای که در همه اشکال دیگر لغت مشترکه . پیشوند شکلیه که در ابتدای ریشه  مستقر میشه و پسوند شکلیه که در انتهای ریشه قرار میگیره . درک اصطلاحات پزشکی بدون این پیشوند و پسوندها غیر ممکنه . فهرستی از پیشوندها و پسوندها رو در اختیار عزیزان قرار میدم . در فهرست ذیل اول پیشوندها و یا پسوندها قید و بعدش  معنی اون نوشته شده و در داخل پرانتز یک یا دو مثال وجود داره . برای ترجمه لغات میتونین از مترجم گوگل  و اگه انگلیسیتان خوب باشه میتونین از سایت فری دیکشنری استفاده کنید . البته در دیکشنریهای فارسی ، چندین اشتباه در تشریح بیماریها دیده ام ،  لذا در اینگونه مطالب سعی کنین از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی استفاده کنین :

a = absent, deficient, lack of (atrophy)
ab- = off, away from (absent, abduction)
abdomen = abdomen (abdominal)
abdomin[o]- = abdomen (abdomen)
-able = capable of (viable)
ac- =  toward to (actin)
-ac, -acal = pertaining to (hydrophobiac, pharmacomaniacal)
acanth[o]- = thorn , spine (acanthoma, acanthulus)
acou- =  hear (acoustic)
acous[io]- = hearing  (acoumeter, acoustician)
acr[o]- = extremity, topmost (acrocrany, acromegaly)
-acusis = hearing (paracusis)
ad- = increase, adherence, motion toward (adduction, adduct)
-ad = toward, in the direction of (dorsad)
aden[o]-, aden[i]- = gland (adenocarcinoma, adenology)
adip[o]- = fatty tissue (adipocyte)
adren[o]- = adrenal glands (adrenal artery)
-aemia = blood condition (anaemia)
aer[o]- = air, gas (aerosinusitis)
-al = pertaining to (abdominal)
alb- = white (albicans, albino)
alg[i]o- = pain (myalgia)
alge[si]- = pain (analgesic)
-algia = pain (neuralgia, myalgia)
allo- = something as different, as an addition (alloantigen, allopathy)
ambi- = both (ambidextrous)
amnio- = membranous fetal sac (amnion, amniocentesis)
amph-, amphi- = on both sides (amphismela, amphomycin)
an- = absence of (analgia)
ana- = back, again, up (anaplasia)
andr[o]- = man (andrology, android)
anesthesio- = sensation (anesthesia)
angi- = vessels (angiology, angiogram)
aniso- = unequal (anisotropic, anisocytosis)
ankyl[o]-, ancyl[o]- = something as crooked , bent (ankylosis)
ante- = before, in front of (antebrachium, antepartum)
anti- = against (anticoagulant, antipsychotic)
apo- = separated from, derived from (apoptosis)
aque- = water (aqueous)
arch[i,e,o]- = beginning, origin (archenteron, archinephron)
arteri[o]- = artery (artery, arteriole)
arthr[o]- = joint (arthritis)
articul[o]- = joint (articulation)
-ary = pertaining to (bilary tract)
-ase = enzyme (lactase)
-asis = condition , state of (homeostasis)
-asthenia = weakness (myasthenia gravis)
atel[o] = incomplete development (atelocardia)
-ation = process (mineralization)
atri[o]- = atrium (atrioventricular)
aud- = hearing, sound (auditory)
aur[i]- = ear (aural)
aut[o]- = self (autolysis, autoimmune)
aux[o]- = increase; growth (auxocardia)
axill- = armpit (axilla)
azo[to] = nitrogenous compound (azothermia)
balano- = glans penis or glans clitoridis (balanitis)
bi- = two (bipedal)
bio- = life (biopsy)
blast[o]- = generative , germ, bud (blastocyst, blastomere)
blephar[o]- = eyelid (blepharoplast)
brachi[o]- = arm (brachialis, brachium)
brachy- = short (brachydont, brachycephalic)
brady- =  slow (bradycardia)
bronch[i]- = bronchus (bronchiolitis obliterans)
bucc[o]- = cheek (buccal cavity, buccolabial)
burs[o]- = bursa (bursitis)
cac- = bad, ill (cachexia)
calc- = stone (calculus)
capill- = hair (capillus)
capit- = head (capitis, capitation)
carcin[o]- =  cancer (carcinogenic, carcinoma)
cardi- =  heart (cardiac)
carp[o]- = wrist (carpopedal)
cata- = lower, under, against (catabolism, cataract)
caud- = tail (cauda equina)
-cele = pouching, hernia (hydrocele)
-centesis = surgical puncture for aspiration (amniocentesis)
cephal[o]- =  head (cephalic)
cerat[o]- = cornu;  horn (ceratoid)
cerebell[o]- = cerebellum (cerebellum)
cerebr[o]- = brain (cerebrology, cerebrospinal fluid)
cervic- = neck, cervix (cervicodorsal)
chem[o]- = chemistry, drug (chemotherapy)
chir[o]- , cheir[o]- =  hand (chiropractor)
chlor[o]- = green color(chlorophyll)
chol[e]- =  bile (cholic, cholaemia)
cholecyst[o]- = gallbladder (cholecystectomy)
chondr- = cartilage (chondrocyte)
chondr[i]o- = cartilage, gristle, granule, granular  (chondrocalcinosis)
chrom[ato]- =  color (chromocyte, hemachromatosis)
-cidal, -cide = destroy (germicide)
cili- =  cilia, the eyelashes; eyelids (ciliary)
circum- =  around (circumduct, circumcision)
cis- = kill, to cut (homicide, genocide)
clast = break (osteoclast)
co- =  together (copulation)
coel- =  hollow cavity (coelom)
-coele = swelling, enlarged space or cavity (blastocoel)
col-, colo-, colono- = colon (colonoscopy)
colp[o]- = pertaining to the vagina (colposcopy)
com- = with, together (communist)
con- = with, together (cogenital)
contra- =  against, opposite (contraception, contraindicate)
cor- = with, together (corrode)
cor-, core-, coro- = eye’s pupil (corectomy)
cordi- = heart (commotio cordis)
corn- =  hardness (cornified)
cornu- = resembles a horn (cornual)
corp- =  body (corpus)
cost[o]- = ribs (costochondral)
cox- = hip, haunch, or hip-joint (coxopodite)
crani[o]- = cranium (craniology)
-crine = to secrete (endocrine)
cry[o]- = cold (cryoablation)
crypt- = hidden (cryptorchidism)
cutane- = skin (subcutaneous)
cyan[o]- = blue (cyanosis, yanopsia)
cycl- = circle (cycle)
cyph[o]- = something as bent (cyphosis)
cyst[o]-, cyst[i]-= sac , bladder (cystoscope, cystotomy)
-cyte = cell (leukocyte)
cyto- = cell (cytology, cytokine)
dacryo- = tear (dacryorrhea)
dactyl[o]- = finger, toe (dactylology)
de- = down, away from, cessation (descent)
dent- = teeth (dentist)
dermat[o]-, derm[o]-= skin (dermatology)
-desis = binding (arthrodesis)
dextr[o]- = right, on the right side (dextrocardia)
di- = two, apart, separation (diarthrotic) 
dia- = through, throughout (diacetyl, diagnosis)
dif- = apart, separation (differ)
digit- = finger (digit)
dipl- = double (diploid)
dis- = apart, away from (disarticulate)
dis- = separation, taking apart (dissection)
dors[o]-, dors[i]- = back (dorsal, dorsocephalad)
duct- = apart, away from (disarticulate)
duodeno- = duodenum, twelve (duodenal atresia)
dur- = hard (dura mater)
dynam[o]- = force, energy, power (dynamic, dynamometer)
-dynia = pain (vulvodynia)
dys- = bad, difficult, painful (dysentery, dysphagia)
e- = out, from (eccrine)
ec- = outside, outer, external (ectoderm)
ect[o]- = outer, outside (ectopic pregnancy)
-ectasis = expansion, dilation (bronchiectasis)
-ectomy = surgical removal (tonsillectomy, mastectomy)
ede- = swelling (edema)
-emesis = vomiting condition (hematemesis)
-emia = a condition of the blood (anemia)
en- = within (endoderm)
encephal[o]- = brain (encephalogram)
endo- = inside, within (endocrinology, endospore)
enter- = intestine (enteritis, gastroenterology)
epi- = upon, over (epidermis, epidural)
episi[o]- = pubic region, the loins (episiotomy)
erythr[o]- = red color (erythrocyte)
-esophageal, -esophago = gullet (esophagobronchial)
esthesio- = sensation (esthesioneurosis)
eu- = true, good, well, new (eukaryote)
ex- = out of, away from (excise)
exo- = outside (exocrine, exoskeleton)
extra- = outside of, in addition (extracellular)
faci[o]- = face (facioplegic)
fasci- = band (fascia)
febr- = fever (febrile)
-ferent = bear, carry (efferent)
fibr[o]- = fiber (fibroblast)
fiss- = split (fissure)
for- -iform = opening (foramen)
-form = shape (fusiform)
fossa = depression , hollow (fossa ovalis)
front- = forehead (frontonasal)
galact[o]- = milk (galactorrhea)
gastr[o]- = stomach (gastrointestinal, gastric bypass)
-gen = an agent that produces (pathogen, heterogenous)
-genic = producing (carcinogenic)
genu- = knee (genu valgum)
gingiv- = gums (gingivitis)
glauc[o]- = grey, bluish-grey color (glaucoma)
gloss- = tongue (glossopharyngeal)
gloss[o]-, glott[o]- = tongue (glossology)
gluco- = glucose (glucocorticoid)
glyco- = sugar (glycosuria, glycolysis)
gnath[o]- = jaw (gnathodynamometer)
-gnosis = knowledge (diagnosis, prognosis)
gon[o]- = seed, semen; also, reproductive (gonorrhea)
-gram = a record(ing) (electroencephalogram)
-gram = record or picture (angiogram)
gran- = grain, particle (granulosa cells)
-graph = record , picture (electrocardiograph)
-graph = recording instrument (telegraph)
-graphy = process of recording (angiography)
gravi- = heavy (gravid)
gyn- = female sex (gynecology)
gyn[aec]o- , gyn[ec]o- = woman (gynecomastia)
halluc- = to wander in mind (hallucinosis)
haplo- = simple or single (haploid)
hem[at]- , haemato- = blood (hematology)
hema- , hemo- = blood (hematological malignancy)
hemi- = half (hemiplagia, cerebral hemisphere)
hepat- = liver (hepatic portal, hepatology)
hetero- = other, different (heterosexual, heterogeneous)
hidr[o]- = sweat (hyperhidrosis)
hist[o]-, histio-  = tissue (histology)
holo- = whole, entire (holocrine)
home[o]- = similar (homeopathy)
homo- = same, alike (homologous, homosexuality)
humer[o]- = shoulder, the upper arm (humerus)
hydr[o]- = water (hydrophobe, hydrocoel)
hyper- = above, excessive (hypertension, hypovolemia)
hypo- = under, below (hypoglycemia)
hyster[o]- =  womb, the uterus (hysterectomy)
-ia = medical specialties (pediatrics)
-i-asis = condition (mydriasis)
iatr[o]- = medicine, a physician (iatrochemistry)
-iatrics = medical specialties (pediatrics)
-iatry = a field in medicine (podiatry, psychiatry)
-ic = pertaining to (hepatic artery)
-
icle = small (ovarian follicle)
-ics = organized knowledge, treatment (bionomics, osmics)
idio- = self, separate (idiopathic)
ilio- = ilium (iliosacral)
infra- = beneath (infraspinatus, infrahyoid muscles)
inter- = among, between (interosseus, interarticular ligament)
intra- = inside, within (intracellular, intracranial hemorrhage)
-ion = process (acromion)
irid[o]- = iris (iridectomy)
isch- = restriction (ischemia)
ischio- = ischium, the hip-joint  (ischiorrhogic)
-ism = condition, disease, state (dimorphism, dwarfism)
-ismus = spasm, contraction (strabismus)
iso- = equal, like (isotonic)
-ist = who specializes in (pathologist)
-ite =the nature of, resembling (hermaphrodite)
-itis = inflammation (meningitis, tonsillitis)
-ium = structure, tissue (pericardium)
karyo- = nucleus (eukaryote)
kerat[o]- = cornea (keratoscope)
kin[e]-, kin[o], kinesi[o]- = movement (kinesthesia)
koil[o]- = hollow (koilocyte)
kyph[o]- = humped (kyphoscoliosis)
labi[o]- = lip (labium majus, labiodental)
lacrim[o]- = tears (lacrimal apparatus, lacrimal canaliculi)
lact[i]-, lact[o] = milk (lactation)
lapar[o]- = abdomen-wall, flank (laparotomy)
laryng[o]- = larynx (laryngitis)
later- = side (lateral, lateral pectoral nerve)
lei[o]- = smooth (leiomyoma)
-lepsis, -lepsy = attack, seizure (epilepsy, narcolepsy)
lept[o]- = light, slender (leptospirosis)
leuc[o]-, leuk[o]- = white color (leukocyte)
lingu[a]-, lingu[o]- = tongue (linguistics)
lip[o]- = fat (lipid, liposuction)
lith[o]- = stone, calculus (lithotripsy)
log[o]- = speech (logogram)
-logist = who studies a field (oncologist, pathologist)
-logy = science of (morphology, hematology )
lymph[o]- = lymph (lymphedema)
lys[o]-, -lytic = dissolution (lysosome, hemolysis)
-lysis = destruction, separation (paralysis)
macro- = large, great (macrophage)
mal- = bad, abnormal, disorder (malignant)
-malacia = softening (osteomalacia)
mamm[o]- = breast (mammogram)
mammill[o]- = nipple (mammillitis)
manu- = hand (manufacture)
mast[o]- = breast (mastectomy)
medi- = middle (medial)
meg[a]-, megal[o]-, -megaly = enlargement (splenomegaly, megakaryocyte)
melan[o]- = black color (melanin)
melos = extremity (erythromelalgia)
mening[o]- = membrane (meningitis)
mero- = part (merocrine, meroblastic)
mes[o]- = middle (mesoderm)
meta- = after, beyond (metatarsal, metacarpus)
-meter = measurement (sphygmomanometer)
metr[o]- = uterus (metrorrhagia)
-metry = measuring (optometry)
micro- = small (microtome, microscope)
mito- = thread (mitochondrion)
mono- = alone, one, single (monocyte, infectious mononucleosis)
morph- = form, shape (morphology)
multi- = many, much (multinuclear)
muscul[o]- = muscle (musculoskeletal system)
my[o]- = muscle (myoblast, myology)
myc[o]- = fungus (onychomycosis)
myel[o]- = bone marrow (myeloblast)
myring[o]- = eardrum (myringotomy)
myx[o]- = mucus (myxoma)
narc- = numbness, stupor, sleep (narcotic, narcolepsy)
nas[o]- = nose (nasal)
necr[o]- = death (necrotizing fasciitis)
necro- = corpse, dead (necrosis)
neo- = new, young (neonatal, neoplasm)
nephr[o]- = kidney (nephritis, nephrology)
nerv- = nerves, nervous system (nerve)
neur(i)-, neur[o]- = nerves, nervous system (neurofibromatosis, neurolemma)
normo- = normal (normocapnia)
noto- = back (notochord)
ob- = against, in front of (obturator)
oc- = against (occlusion)
ocul[o]- = eye (oculist)
odont[o]- = teeth (orthodontist)
odyn[o]- =pain (stomatodynia)
-oesophageal, oesophago- = gullet (esophagogastroduodenoscopy)
-oid = resembling, likeness (sigmoid, sarcoidosis)
ole = small (molecule)
oligo- = few, small (oligodendrocyte, oligotrophy )
om[o]- = shoulder (omoplate)
-oma , -omata = tumor, mass (sarcoma, teratoma)
omphal[o]- = navel, umbilicus (omphalotomy)
onco- = tumor, bulk (oncology)
onych[o]- = nail (onychophagy)
oo- = egg (oocyte, oogenesis)
oophor[o]- = woman’s ovary (oophorectomy)
ophthalm[o]- = eye (ophthalmology)
optic[o]- = vision (opticochemical)
or[o]- = mouth (oral)
orchi[o]-, orchido- = testis (orchiectomy, orchiectomy)
ortho- = straight, normal (orthopnea, orthodontist)
-ory = pertaining to (sensory)
-ose = full of (adipose)
-osis = disease, increase (ichthyosis, psychosis)
osseo- = bony (osseointegration)
ossi- = bone (ossifying fibroma)
ost[e]-, oste[o]- = bone (osteoporosis)
osteo- = bone (osteoblast)
ot[o]- = ear (otopathy, otolith)
-ous = pertaining to ( ferrous, hypochlorous)
ovari[o]- = ovaries (ovariectomy)
ovo-, ovi-, ov = egg (ovum, ovogenesis)
oxo- = addition of oxygen (oxoid)
oxy- = sharp, acid, acute, oxygen (oxycodone)
pachy- = thick = pachyderma
palpebr- = eyelid (palpebra)
pan-, pant[o]- = complete, containing everything (panophobia, panopticon)
papill- = nipple (papillitis)
papul[o]- = small swelling in the skin, pimple (population)
par- = give birth to (parturition)
para- = near, beyond, beside (paranasal)
-paresis = slight paralysis (hemiparesis)
parvo- = small (parvovirus)
path[o]- = disease (pathology)
-pathy = abnormality, disease (sociopathy, neuropathy)
ped- = children (pediatrician)
ped-, -ped-, -pes = foot; -footed (pedoscope)
pelv[i]-, pelv[o]- =hip bone (pelvis)
pen- = need, lack (penicillin)
-penia = deficiency (thrombocytopenia, osteopenia)
peo- = penis (peotomy)
-pepsia = digestion, digestive tract (dyspepsia)
per- = through (percutaneous)
peri- = near, around (pericardium, periodontal)
-pexy = fixation (nephropexy)
phaco- =lens-shaped (phacolysis, phacoemulsification)
phag- = to eat (phagocyte)
-phage, -phagia = eating, ingestion (sarcophagia)
phagist- = who ‘feeds on’ the first element or part of the word (lotophagis)
-phago- = eating, devouring (phagocyte)
-phagy = ‘feeding on’ the first element (anthropophagy)
phallo- = phallus (aphallia)
pharmaco- = drug (pharmacology)
pharyng[o]- = pharynx (pharyngitis, pharyngoscopy)
-phil[ia] = attraction for (hemophilia)
phleb- = vein (phlebitis)
phleb[o]- = vein (phlebography, phlebotomy)
phob[o]- = exaggerated fear, sensitivity (arachnophobia, hydrophobia)
phon[o]- = sound (phonology)
phos- = light or its chemical properties (phosphene)
phot[o]- = light (photopathy)
phren(i)-, phren[o]-, phrenico = diaphragm, mind (phrenic nerve, schizophrenia)
-plasia = formation, development (achondroplasia)
-plasty = reconstruction, surgical repair (rhinoplasty)
platy- = flat, side (platysma)
-plegia = stroke, paralysis (paraplegia)
pleio- = more, excessive, multiple (pleiomorphism)
pleur[o]-, pleur[a] = pleura, side, rib (pleurogenous)
-plexy = stroke, seizure (cataplexy)
-pnea = to breathe (apnea)
pneum[o]- = air, lungs = (pneumonocyte, pneumonia)
pod-, -pod-, -pus = foot (podiatry)
-poiesis = formation of (hemopoiesis)
polio- = grey color (poliomyelitis)
poly- = many, much (polyploidy, polymyositis)
por[o]- = cavity, passage , pore (porencephalia, porotomy)
porphyr[o]- = purple color (porphyroblast)
post- = after, behind (postnatal, postoperation)
pre- = before in time or place (prenatal, prematurity)
presby[o]- = old age = presbyopia
prim- = first, most important (primary)
pro- = before (procephalic)
proct- = anus (proctology)
prot[o]- = first, most important (protoneuron)
pseudo- = false (pseudostratified)
psych[e]-, psych[o] = mind (psychology, psychiatry)
psycho- = mental (psychology)
-ptosis = falling, drooping, prolapsed (apoptosis)
-ptysis = spitting ( hemoptysis)
pulmon-, pulmo- = lungs (pulmonary)
pyel[o]- = pelvis (pyelonephritis)
pyo- = pus (pyorrhea, pyometra)
pyro- = fever (antipyretic, pyrogenic)
quad- = fourfold (quadriceps femoris)
quadr(i)- = four (quadriceps)
radio- = radiation (radiowave)
re- = back, again (repolarization)
rect- = straight (rectus abdominus)
rect[o]- = straight or rectum (rectoscope, rectosigmoidoscopy)
ren[o]- = kidney (renal)
rete- = network (rete testis)
reticul[o]- network, netlike (reticulocyte)
retro- = backward, behind (retroperitoneal, retroverted)
rhabd[o]- = rod shaped, striated (rhabdomyoma)
rhachi[o]- = spine ( rachialgia, rachiopathy)
rhin[o]- = nose (rhinoceros, rhinoplasty)
rhod[o]- = rose-red color (rhodophyte)
-rrhage = burst forth (hemorrhage)
-rrhagia = excessive flow, rapid flow of blood (hemorrhage, metrorrhagia)
-rrhaphy = suturing (colporrhaphy, gastrorrhaphy)
-rrhea = flowing, discharge (galactorrhea, diarrhea)
-rrhexis = rupture (angiorrhexis, enterorrexis)
rubr[o]- = red nucleus of the brain (rubrospinal)
salping[o]- = fallopian tubes (salpingectomy)
sanguin- , sanguine- = blood (sanguineous)
sarco- = muscular, fleshlike (sarcoma)
schist[o]- = split, cleft (schistocelia, schistocephalus)
schiz[o]- = split , double sided (schizocephalia, schizogenesis)
scler[o]- = hardness = atherosclerosis
-sclerosis = hardening of the skin (multiple sclerosis)
scoli[o]-  = twisted (scoliosis)
-scope = instrument (stethoscope)
-scopy = use of instrument for viewing (endoscopy)
-sect = cut (dissect)
semi- = half (semilunar)
sial[o]- = saliva, salivary gland (sialagogue)
sigmoid[o]- = sigmoid, sigmoid colon (sigmoidoscope, sigmoidectomy)
sinistr[o]- = left, left side (sinistrocardia, sinistrophobia)
sinus- = sinus (sinusitis)
-sis = process, action (dialysis)
sito- = food, grain (sitomania, sitotherapy)
somat[o]-, somatico- = body, bodily (somatoplasm)
spasmo- = spasm (spasmodermia, spasmophemia)
sperma-, spermo-, spermato- =semen (spermatozoa spermatogenesis)
splanchn[i]-, splanchn[o]- = viscera (splanchnocele, splanchnography)
splen[o]- = spleen (splenectomy)
spondyl[o]- = spine, vertebra (spondylitis)
squamos[o]- = scaly (squama)
-stasis = stop, stand (homeostasis)
sten[o]- = narrowness (stenobregmate, stenocephaly)
steth[o]- = upper chest, chest (stethomyitis, stethospasm)
stheno-= strength, force, power (sthenometer, sthenoplastic)
stom[a] = mouth (stomatognathic system)
stomat[o]- = mouth (stomatogastric)
-stomy = surgical opening (tracheostomy, colostomy)
sub- = under, below (subcutaneous)
super- = above, superior (superior vena cava)
super- = above, upper (superficial)
supra- = above, over (suprarenal, supraorbital vein)
sy[l]-, sym-, syn-, sys- =similarity, likeness (synalgia, synesthesia, syssarcosis)
syn- , sym- = together, joined, with (synapse)
tachy- = fast, rapid (tachycardia)
tele- = far (telencephalon)
tens- = stretch (tensor tympani)
-tension, -tensive = pressure (hypertension)
tetra- = four (tetrad)
thec- = case, sheath (intrathecal, thecodont)
thel(e)-, thel[o]- = (theleplasty)
thely- = woman (thelygenic, thelyplasty)
therm[o]- = heat (thermogram)
thorac- = chest (thoracic cavity)
thorac[i]-, thorac[o]-, thoracico- = chest (thorax)
thromb[o]- = blood clot, clotting of blood (thrombus, thrombocytopenia)
thrombo- = lump, clot (thrombocyte)
thymo- , thymi- , thym- = thymus gland, mind (thymolysis, thymopathy)
thyr[o]- = thyroid (thyroactive, thyroidectomy)
-tic = pertaining to (paralytic, therapeutic)
toco- = childbirth (tocodynamometer, tocography)
-tome = cutting instrument, segment (dermatome, microtome)
-tomy = cut (appendectomy)
tono- = tone, tension, pressure (tonoclonic, tonoscillograph)
-tony = tension (neurotony, vagotony)
top[o]- = place, topical (topesthesia, topognosia)
tox[i]-, tox[o]-, toxico- = poison (toxemia)
trache[o]- = trachea (tracheomalacia, tracheorrhaphy)
trachel[o]- = neck (tracheotomy)
tract- = draw, drag (traction)
trans- = across, over, moving (transfuse)
tri- = three (trigone)
trich[i]-, trichia, trich[o]- = hair (trichology, trichotomy )
-tripsy = crushing (lithotripsy)
-trophy = nourishment, development (hypertrophy, pseudohypertrophy)
-tropic = turning to, changing (gonadotropic)
tympan[o]- = eardrum (tympanocentesis)
-ula, -ule = small (nodule)
ultra- = beyond, excess (ultrasonic)
umbilic- = navel, umbilicus (umbilical)
ungui- = nail, a claw (unguiform, ungula)
uni- = one (unicellular, unilateral)
ur[o]- = urine (urology, uroscope)
uri[c]-, urico- = uric acid (uricosuria, uricotelic)
-uria = urine (polyuria)
urin- = urine (uriniferous)
uter[o]- = uterus  (uterus)
vagin- = vagina (vagina)
varic[o]- = swollen , twisted (vein varicose)
vas[o]-= duct,vessel (vasoconstriction)
vasculo- = blood vessel (vasculopathy)
ven- = vein (venospasm)
ventr[o]- = belly; stomach cavities (ventrodorsal)
vesic[o]- = bladder (vesica)
viscer- = organ (visceral)
viscer[o]- = internal organs (viscera)
vit- = life (vitamin)
xanth[o]- = yellow color (xanthopathy)
xen[o]- =foreign, different (xenograft)
-y = condition or process of = surgery
zoo- = animal (zoology)
zygo- = union, join (zygote)
zym[o]- = fermentation, enzyme (lysozyme, serozyme)


برچسب‌ها: پیشوندها و پسوندها در اصطلاحات پزشکی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:3  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 

حتما واسه شما هم پیش اومده  كه روی یکی از تجهیزات پزشکی یا تو اینترنت و یا یه كتابی یا جایی دیگه  حروف اختصاری پزشکی رو ببینین ولی معنی اونو ندونین . حروف اختصاری ، کوته‌نگاشت ، یا سرواژه در واقع کوتاه شدهٔ یک عبارته و معمولاً اونو از حروف اول یک کلمه یا عبارت می‌سازن . امروز واستون یه سایت به همین منظور معرفی میکنم که امیدوارم مفید باشه . در این سایت، اکثر کلمات اختصاری مربوط به پزشکی  گرداوری شده  تا به عنوان یک مرجع ، مورد استفاده ی علاقمندان قرار گیره . این سایت MediLexicon هستش در این سایت کافیه کلمه اختصاری را در دیکشنری آن بنویسین تا جوابتون رو بیابین . نمونه هایی از کوته‌نگاشتهای پزشکی به شرح ذیل هستن :

a.a. = Amino Acids
A/G= Albumin/Globulin ratio
A-a gradient= Alveolar to Arterial Gradient
AAA= Abdominal Aortic Aneurysm
AAD= Antibiotic-associated diarrhea
AAO= Alert, awake and oriented
AAPM= American Association of Physics in Medicine
AAS= Acute Abdominal Series
ab, abs= Abdomen or Abdominal
AB= Abortion
ABC= Automatic Brightness Control
ABD= Abdomen
ABE= Acute Bacterial Endocarditis
ABG= Arterial Blood Gas
ABI= Acquired Brain Injury
AC= Alternating Current
AC= Before eating
ACB= Aortocoronary Bypass
ACD= Anemia of Chronic Disease
ACE= Angiotensin-Converting Enzyme
ACL= Anterior Cruciate Ligament
ACLS= Advanced Cardiac Life Support
ACS= Acute Coronary Syndrome
ACTH = Adrenocorticotropic Hormone
AD= Alzheimer’s Disease
ADA= Adenosine Deaminase
ADC= Analog-to-Digital Converter
ADD= Attention Deficit Disorder
ADH= Antidiuretic Hormone
ADHD= Attention Deficit Hyperactivity Disorder
ADR= Acute Dystonic Reaction
ADR= Adverse Drug Reaction
AE= Hyperkalemia
AEC= Automatic Exposure Control
AED= Antiepileptic Drug
AED= Automated External Defibrillator
AF= Amniotic Fluid
AF= Atrial Fibrillation or afebrile
AFB= Acid Fast Bacteria
AFP= Alpha-fetoprotein
AGC= Automatic Gain Control
AGN= Acute Glomerulonephritis
AI= Artificial Insemination or Aortic Insufficiency
AIDP= Acute Infectious and Parasitical Diseases
AIDP= Acute Inflammatory Demyelinating Polyneuropathy
AIDP= Autoimmune Progesterone Dermatitis
AIDS= Acquired Immune Deficiency Syndrome
AIN= Acute Interstitial Nephritis
AKA= Above the Knee Amputation
ALA= Aminolevulinic Acid
ALARA= As Low As Reasonably Achievable.
Alc= Alcohol
ALD= Alcoholic Liver Disease
ALG= Antilymphocytic Globulin
ALI= Acute Lung Injury
ALL= Acute Lymphoblastic Leukemia
ALP= Alkaline Phosphatase
ALPS= Autoimmune Lymphoproliferative Syndrome
ALS= Amyotrophic Lateral Sclerosis
ALT= Alanine Transaminase
amb= Ambulate
AMI= Acute Myocardial Infarction
AML= Acute Myeloid Leukemia
AMS= Acute Mountain Sickness
AMU= Atomic mass units
ANA= Anti-nuclear Antibody
ANS= Autonomic Nervous System
AODM= Adult-Onset Diabetes Mellitus (Type 2 Diabetes)
AOM= Acute Otitis Media
AP= Anterio-Posterior
APC= Atrial Premature Contraction
APD= Adult Polycystic Disease
APECED= Autoimmune Polyendocrinopathy-Candidiasis-ectodermal dystrophy
APH= Antepartum Hemorrhage
APKD= Adult Polycystic Kidney Disease
APLS= Antiphospholipid Syndrome
APR= Abdominoperineal Resection
APR= Anatomical Programmed Radiography
APS= Autoimmune Polyendocrine/Polyglandular Syndrome
APTT= Activated Partial Thromboplastin Time
AR= Specific Absorption Rate
ARC= AIDS-related Complex
ARDS= Acute Respiratory Distress Syndrome
ARF= Acute Renal Failure
Arg= Arginine
ARM= Artificial Rupture of Membranes
ARNA= American Radiological Nurses Association
ART= Antiretroviral Therapy
ARVC= Arrhythmogenic Right Ventricular Cardiomyopathy
ARVD= Arrhythmogenic Right Ventricular Dysplasia
AS= Aortic Stenosis
ASA= Acetylsalicylic Acid (Aspirin)
ASAP= As soon as possible
ASCAD= Arteriosclerotic Coronary Artery Disease
ASCVD= Arteriosclerotic Vascular Disease (Arteriosclerosis)
ASD= Atrial Septal Defect
ASD= Autism Spectrum Disorder
a-Se= Aamorphous Selenium
ASGUS= Atypical Squamous Glandular Cells of Undetermined Significance
ASH, ASHD= Arteriosclerotic Heart Disease (Coronary Heart Disease)
a-Si= Amorphous Silicon
ASIS= Anterior Superior Iliac Spine
ASO= Antistreptolysin-O
AST= Aspartate Transaminase
ATN= Acute Tubular Necrosis
ATNR= Asymmetrical Tonic Neck Reflex
ATP= Acute Thrombocytopenic Purpura
ATP= Adenosine triphosphate
ATS= Anti-tetanus Serum
A-V= Arteriovenous
AV= Arteriovenous/Atrioventricular
AVM= Arteriovenous Malformation
A-VO2= Arteriovenous Oxygen
AVR= Aortic Valve Replacement
AXR= Abdominal X-Ray
AZT= Azidothymidine
Ba= Barium
BAC= Blood Alcohol Content
BAL= Blood Alcohol Level
BAL= Bronchoalveolar Lavage
BAO= Basic Acid Output
BAS= Barium Swallow
BAT= Brown Adipose Tissue
BBB L= Left Bundle Branch Block
BBB R= Right Bundle Branch Block
BBB= Bundle Branch Block
BC= Blood Culture
BCAA= Brached Chain Amino Acid
BCC= Basal Cell Carcinoma
BCG= Bacille Calmette-Guerin (Tuberculosis Vaccination)
BCP= Birth Control Pill
BD= Bipolar Disorder
BDD= Body Dysmorphic Disorder
BDI= Beck Depression Inventory
BE= Barium Enema
Be= Beryllium
BEE= Basal Energy Expenditure
BGAT= Blood Glucose Awareness Training
BGL= Blood Glucose Level
bid= Twice a day
BiPAP= Bilevel Positive Airway Pressure
BIR= The British Institute of Radiology
BiVAD= Bilateral Ventricular Assist Device
BK= Bradykinin
BKA= below-the-knee amputation
bld= Blood
BM= Bone Marrow
BM= Bowel Movement
BMC= Bone Mineral Content
BMD= Bone Mineral Density
BMI= Body Mass Index
BMP= Blood Metabolic Profile
BMR= Basal Metabolic Rate
BMT= Bone Marrow Transplant
BNP= Brain Natriuretic Peptide
BOM= Bilateral Otitis Media
BOOP= Bronchiolitis Obliterans Organizing Pneumonia
BP= Blood Pressure
BPAD= Bipolar Affective Disorder
BPD= Borderline Personality Disorder
BPH= Benign Prostatic Hyperplasia
BPM= Beats Per Minute
BPPV= Benign Paroxysmal Positional Vertigo
BRBPR= Bright Red Blood Per Rectum
BRBPR= Bright Red Blood Per Rectum
BRCA 1= Breast Cancer 1 (human gene and protein)
BRP= Bathroom Priviledges
BS= Blood Sugar
BS= Breathe Sound, Bowel Sounds
BS= British Standard
BSA= Body Surface Area
BSE= Bovine Spongiform Encephalopathy
BSL= Blood Sugar Level
BT= Bleeding Time
BTL= Bilateral Tubal Ligation
BTP= Breakthrough pain
BUN= Blood Urea Nitrogen
BVP= Biventricular Vaginosis
BW= Bandwidth
BW= Body Weight
BX= Biopsy
C&S= Culture & Sensitivity
C/kg= Coulomb per Kilogram
C/O= Complaining of
Ca= Calcium
CA= Cancer
CA= Carcinoma
CAA= Crystalline Amino Acids
CABG= Coronary Artery Bypass Graft Surgery
CAD= Coronary Artery Disease
CADASIL= Cerebral Autosomal Dominant Arteriopathy with Subcortical Infarcts and Leukoencephalopathy
CAG= Coronary Angiography
CAG= Coronary Artery Graft
CAH= Chronic Active Hepatitis
CAH= Congenital Adrenal Hyperplasia
cAMP= Cyclic Adenosine Monophosphate
CAPD= Central Auditory Processing Disorder
CAPD= Continuous Ambulatory Peritoneal Dialysis
Caps= Capsule
CAT= Computed Axial Tomography
CAU= Caudal
CBC= Complete Blood Count
CBG= Capillary Blood Gas
CBS= Chronic Brain Syndrome
cc= Cardiac Catheter
CC= Chief Complaint
CCD= Charge Coupled Device
CCF= Congestive Cardiac Failure
CCK= Cholecystokinin
CCR= Cardiocerebral Resuscitation
CCU= Clean Catch Urine
CCU= Coronary Care Unit
CCV= Critical Closing Volume
CD= Compact Disc
CDH= Congenital Dislocated Hip
CDP= Cytosine Diphosphate
CDR= Recordable Compact Disc
CEA= Carcinoembryonic Antigen, Carotid Endarterectomy
CEU= Continuing Education Unit
CF= Cystic Fibrosis
CFS= Chronic Fatigue Syndrome
CGL= Chronic Granulocytic Leukemia
cGMP= Cyclic Guanosine Monophosphate
CGN= Chronic Glomerulonephritis
CH= Congenital Hypothyroidism
CHD= Coronary Heart Disease
ChE= Cholinesterase
CHF= Congestive Heart Failure
CHO= Carbohydrate
Chol= Cholesterol
CHT= Congenital Hypothyroidism
CI= Cardiac Index
CICU= Cardiac Intensive Care Unit
CIDP= Chronic Inflammatory Demyelinating Polyneuropathy
CINE= C inematographic
Circ= Circumcision
CIS= Carcinoma in situ
CJD= Creutzfeldt-Jakob Disease
CKD= Chronic Kidney Disease
CKMB= MB isoenzyme of creatine kinase
CLL= Chronic Lymphocytic Leukemia
CML= Chronic Myelogenous Leukemia/Chronic Myeloid Leukemia
CMML= Chronic Myelomonocytic Leukemia
CMP= Cytosine Monophosphate
CMS= Chronic Mountain Sickness
CMV= Cyomegalovirus
CN= Cranial Nerves
CNR= Contrast-to-Noise Ratio
CNS= Central Nervous System
CO= Cardiac Output, Carbon Monoxide
CO2= Carbon Dioxide
COAD= Chronic Obstructive Airways Disease
COCP= Combined Oral Contraceptive Pill
COLD= Chronic Obstructive Lung Disease
Conj= Conjunctiva
COPD= Chronic Obstructive Pulmonary Disease
COX-1= Cyclooxygenase 1
CP= Cerebral Palsy
CP= Chest Pain
CPAP= Continuous Positive Airway Pressure
CPK= Creatine Phosphokinase
CPKMB= Creatine Phosphokinase heart
CPP= Cerebral Perfusion Pressure
CPR= Cardiopulmonary Resuscitation
CPT= Current Procedural Terminology
CR= Computed Radiography
CRA= Cranial
CrCl= Creatinine Clearance
CREST= Calcinosis Raynaud Esophagus Sclerosis Teleangiectasiae
CRF= Chronic Renal Failure
CRF= Corticotropin-releasing factor
CRH= Corticotropin-releasing hormone
CRI= Chronic Renal Insufficiency
CRNS= Certified Registered Nurse Anesthetist
CRP= C-Reactive Protein
CRT= Cardiac Resynchronization Therapy
CRT= Cathode Ray Tube
CsA= Ciclosporin A
C-Section= Cesarean Section
CSF= Cerebrospinal Fluid
CsI= Caesium Iodide
CT= Computed Tomography
CT= Computerized Tomography
CTA= Computed Tomography Angiography
CTDI= Computed Tomography Dose Index
CTP= Cytosine Triphosphate
CTS= Carpal Tunnel Syndrome
CTU= Cancer Treatment Unit
CTX= Ceftriaxone Contractions
Cu= Copper
CV= Cardiovascular
CVA= Cerebrovascular Accident
CVA= Costovertebral Angle
CVAT= CVA tenderness
CVC= Central Venous Catheter
CVC= Chronic Venous Congestion
CVD= Cardiovascular Disease
CVI= Cardiovascular incident
CVID= Common Variable Immunodeficiency
CVP= Central Venous Pressure
CVS= Cardiovascular System
CXR= Chest X-Ray
D & C= Dilation and curettage
d.d. = Differential Diagnosis
D/C= Discharge
D5W= 5% dextrose in water
DAP= Dose Area Product
DAS= Data Acquisition System
DAT= Diet as tolerated
DAT= Direct Antiglobulin Test
DAW= Dispense as written
DBP= Diastolic Blood Pressure
DBS= Deep Brain Stimulation
DBT= Dialectical Behavioral Therapy
DC= Direct Current
DC= Discharge or Discontinue
DCBE= Double Contrast Barium Enema
DCIS= Ductal Carcinoma in situ
DCM= Dilated Cardiomyopathy
DDD= Daily Defined Doses
DDR= Direct Digital Radiography
DDS= Doctor of Dental Surgery
DDx= Differential Diagnosis
DECUB= Decubitis
DES= Diethylstilbestrol
Detox= Detoxification
DEXA= Dual Energy X-ray Absorptionmetry
DH= Department of Health
DHE= Dihydroergotamine
DHEA= Dehydroepiandrosterone
DHEA-S= Dehydroepiandrosterone Sulphate
DHF= Decompensated Heart Failure
DI= Diabetes Insipidus
DIC= Disseminated Intravascular Coagulation
DICOM= Digital Imaging and Communication in Medicine
DID= Dissociative Identity Disorder
DIP= Distal Interphalangeal Joint
DiPer Te= Diphtheria Pertussis Tetanus
Dis= Dislocation
DiTe= Diphtheria Tetanus
DIU= Death in Utero-Stillbirth
DJD= Degenerative Joint Disease (Osteoarthritis)
DKA= Diabetic Ketoacidosis
dl= Deciliter
DLE= Disseminated Lupus Erythematosus
DLP= Dose-Length Product
DM= Diabetes Mellitus
DMD= Doctor of Dental Medicine
DMD= Duchenne Muscular Dystrophy
DNA= Deoxyribonucleic acid
DNR= Do not resuscitate
DO= Doctor of Osteopathy
DOA= Dead on Arrival
DOA= Drugs of Abuse
DOB= Date of Birth
DOE= Dyspnea on Exertion
DP= Dorsalis Pedis
DPH= Diphenylhydantoin
DPL= Diagnostic Peritoneal Lavage
DPT= Diphtheria Pertussis Tetanus-DPT vaccine
DQE= Detective Quantum Efficiency
DSA= Digital Subtraction Angiography
DSM= Diagnostic and Statistical Manual
DT= Delirium Tremens
DT= Diphtheria Tetanus
DTA= Descending Thoracic Aorta
DTP= Diphtheria Tetanus Pertussis
DTPA= Diethylenetriaminepentaacetic Acid
DTR= Deep Tendon Reflex
DU= Duodenal Ulcer
DUB= Dysfunctional Uterine Bleeding
DVD= Digital Video Disc
DVT= Deep Vein Thrombosis
DX= Diagnosis
dz= Disease
E. Coli= Escherichia Coli bacteria
EAA= Essential Amino Acids
EACA= Epsilon-aminocaproic acid
Eb= Electron Binding Energy
EBCT= Electron Beam Computed Tomography
EBL= Estimated blood loss
EBM= Expressed Breast Milk
EBT= Electron beam tomography
EBV= Epstein-Barr Virus
ECF= Extracellular fluid
ECG= Electrocardiogram
ECHO= Echocardiogram
ECMO= Extracorporeal Membrane Oxygenation
ECT= Electroconvulsive Therapy
ED= Ectodermal Dysplasia
ED= Erectile Dysfunction
EDD= Estimated Date of Delivery
EDH= Epidural Hematoma
EDM= Esophageal Doppler Monitor
EDTA= Ethylene-diamine-tetra-acetic acid
EEG= Electroencephalogram
EEX= Electrodiagnosis
EF= Ejection Fraction
EFAD= Essential Fatty Acid Deficiency
EGD= Esophagogastroduodenoscopy
EI= Emotional Intelligence
EKG= Electrocardiogram
ELISA= Enzyme-linked Immunosorbent Assay
EmBx= Endometrial Biopsy
EMF= Endomyocardial Fibrosis
EMG= Electromyography
EMR= Electronic Medical Record
EMU= Early Morning Urine Sample
EMV= Eyes, motor, verbal response
ENT= Ear, Nose and Throat
EOM= extraocular Muscles
EOMI= Extraocular Movements Intact
EPH= Edema Proteinuria Hypertension
EPI= Echo Planar Imaging
EPO= Erythropoietin
EPS= Electrophysiology
EQ= Emotional Intelligence Quotient
ER= Emergency Room
ERCP= Endoscopic Retrograde Cholangiopancreatography
ESBL= Extended Spectrum Beta-Lactamase
ESR= Electron Spin Resonance
ESR= Erythrocyte Sedimentation Rate
ESRD= End-Stage Renal Disease
ESV= End-systolic Volume
ESWL= Extracorporeal Shock Wave Lithotripsy
ET= Endotracheal
Etiol= Etiology
ETL= Echo Train Length
ETOH= Ethanol
ETS= Endoscopic Thoracic Sympathectomy
ETT= Endotracheal Tube
EUA= Examination under Anesthesia
EUP= Extrauterine Pregnancy
EUS= Endoscopic Ultrasonography
eV= Electron Volt
EVAR= Endovascular Aneurysm Repair
EVF= Erythrocyte Volume Fraction
Exam= Examination
Exp Lap= Exploratory Laparotomy
F/C= Fevers and/or Chills
F= Fahrenheit
FA= Flip Angle
Fab= Fragment Antigen Binding
FAMMM= Familial Atypical Multiple Mole Melanoma Syndrome
FAP= Familial Adenomatous Polyposis
FATSAT= Fat Saturation
FB= Foreign Body
FBC= Full Blood Count
FBE= Full Blood Exam
FBG= Fasting Blood Glucose
FBS= Fasting Blood Sugar
FDA= Food and Drug Administration
FDC= Follicular Dendritic Cells
FDD= Focus to Detector Distance
FDIU= Foetal Demise in Utero
FDP= Fibrin Degradation Product
FE= Field Echo
Fe= Iron
fem= Female
FEV= Forced Expiratory Volume
FFA= Free Fatty Acids
FFP= Fresh Frozen Plasma
FFT= Fast Fourier Transform
FHR= Fetal Heart Rate
FHS= Fetal Heart Sound
FHT= Fetal Heart Tones
FHx= Family History
FID= Focus to Isocentre Distance, Free Induction Decay
Flu= Influenza
FMF= Fetal Movements Felt
FMP= First Menstruation Period (Menarche)
fMRI= Functional Magnetic Resonance Imaging
FNA= Fine Needle Aspiration
FNAB= Fine Needle Aspiration Biopsy
FNAC= Fine Needle Aspiration Cytology
FNC= Full Nursing Care
FNH= Focal Nodular Hyperplasia
FOBT= Fecal Occult Blood Test
FOS= Full of Stool
FOV= Field Of View
FPG= Fasting Plasma Glucose
FPR= Fluoroscopy Programmed Radiography
FPS= Frames Per Second
FRC= Functional Residual Capacity
FROM= Full Range of Motion
FSBS= Finger-stick Blood Sugar
FSE= Fast Spin Echo
FSE= Fetal Scalp Electrode
FSH= Follicle-stimulating Hormone
FT= Fourier Transform
FTA= Fluorescent Treponemal Antibody
FTA-ABS= Fluorescent Treponemal Antibody Absorption
FTT= Failure to thrive
FU= Follow-up
FUO= Fever of Unknown Origin
FVC= Forced Vital Capacity
FWB= Full Weight Bearing
Fx, #= Fracture
G= Gravidity
G6PD= Glucose-6-Phosphate Dehydrogenase
GA= General Anaesthesia
GABA= Gamma-Aminobutyric Acid
GAD= Generalized Anxiety Disorder
GB= Gallbladder
GBM= Glomerular Basement Membrane
GC= Gonorrhea or Gonococcus
GCA= Giant Cell Arteritis
GCF= Grid Conversion Factor
GCS= Glasgow Coma Scale
Gd= Gadolinium
Gd2O2S= Gadolinium Oxysulphide
GDA= Gastroduodenal Artery
GDLH= Glutamate Dehydrogenase
GDP= Guanosine Diphosphate
GE= Geometric Efficiency, General Electric, Gradient Echo
GERD= Gastroesophageal Reflux Disease
GETT= General by Endotracheal Tube
GFR= Glomerular Filtration Rate
GGT= Gamma Glutamyl Transpeptidase
GH= Growth Hormone
GHFR= Growth Hormone Releasing factor
GI= Gastrointestinal
GI= Glycemic Index
GIFT= Gamete Intrafallopian Transfer
GIST= Gastrointestinal Stromal Tumor
GIT= Gastrointestinal Tract
GITS= Gastrointestinal Therapeutic System
GMC= General Medical Condition
GM-CSF= Granulocyte-Monocyte-Colony Stimulating Factor
GMP= Guanosine Monophosphate
GN= Glomerulonephritis (Nephritis)
GnRH= Gonadotropin-Releasing Hormone
GOAT= Galveston Orientation and Amnesia Test
GOD= Glucose Oxidase
Gomer= Get Outta My ER
GORD= Gastroesophageal Reflux Disease
GOT= Glutamic-oxalacetic Transaminase
GPT= Glutamic-pyruvic transaminase
gr= Grain
GRAV I= First Pregnancy
GSW= Gun Shot Wound
GTT= Glucose Tolerance Test
GU= Gastric Ulcer
GU= Genitourinary
GVHD= Graft-versus-host disease
GXT= Graded Exercise Tolerance (stress test)
Gy= Gray
Gym= Gymnasium
Gyn= Gynecology
H & E= Hematoxylin and Eosin
H & H= Hemoglobin and Hematocrit
H&M= Hematemesis and Melena
H&P= History and Physical Examination
h.s. = At Bedtime
H/H= Henderson-Hasselbach Equation
h/o= History of
H+= Hydrogen Density
HA, H/A= Headache
HA= Hypertonia Arterialis
HAA= Hepatitis Associated Antigen
HAART= Highly Active Anti-aetroviral Therapy
HACE= High Altitude Cerebral Edema
HAD= HIV-associated dementia
HAE= Hereditary Angioedema
HAPE= High Altitude Pulmonary Edema
HAV= Hepatitis A Virus
HB= Heart Block
Hb= Hemoglobin
HbA= Hemoglobin A
HbA1C= Glycosylated hemoglobin
HbF= Fetal Hemoglobin
HBP= High Blood Pressure
HBsAg= Hepatitis B Surface Antigen
HBV= Hepatitis B Virus
HCC= Hepatocellular Carcinoma
hCG= Human Chorionic Gonadotropin
HCL= Hairy Cell Leukemia
Hct= Hematocrit
HCT= Hematopoietic Cell Transplantation
HCTZ= Hydrochlorothiazide
HCV= Hepatitis C Virus
HD= Hodgkin’s Disease
HDL= High-density lipoprotein
HDL-C= High-density lipoprotein-cholesterol
HDU= High Dependancy Unit
HDV= Hepatitis D virus
HEENT= Head, Eyes, Ears, Nose, Throat
HELP, HELLP= Hypertension, Elevated Liver enzymes, Low Platelets
Hema= Hematest
HEMA= Hydroxy Ethyl Methacrylate
HES= Hydroxyethyl Starch
HETE= Hydroxyeicosatetraenoic Acid
HEV= Hepatitis E Virus
Hgb= Hemoglobin
HGH= Human Growth Hormone
HGPRTase= Hypoxanthine-guanine Phosphoribosyl Transferase
HGV= Hepatitis G Virus
HH= Hiatus Hernia
HHT= Hereditary Hemorrhagic Telangiectisia
HHV= Human Herpesvirus
HI= Homicidal Ideation
Hib= Haemophilus Influenzae B
HIDS= Hyper-IgD Syndrome
HIS= Hospital Information System
HIT= Heparin-induced Thrombocytopenia
HIV= Human Immunodeficiency Virus
HJR= Hepatojugular Reflex
HL= Hearing Level
HL= Hepatic Lipase
HL= Hodgkin’s Lymphoma
HLA= Histocompatibility Locus Antigen
HLA= Human Leukocyte Antigen
HLHS= Hypoplastic Left Heart Syndrome
HMD= Hyaline Membrane Disease
HMG-CoA= 3-hydroxy-3-methyl-glutaryl-CoA
HMGR= 3-hydroxy-30methyl-glutaryl-CoA reductase
HMS= Hyper-reactive Malarial Splenomegaly
HMSN= Hereditary Motor Sensory Neuropathy
HN= Hemagglutinin-neuraminidase
HND= Hemolytic Disease of the Newborn
HNPCC= Hereditary Nonpolyposis Colorectal Cancer
HOB= Head of Bed
HOCM= Hypertrophic Obstructive Cardiomyopathy
HONK= Hyperosmolar Nonketotic Coma
HPA= Hypothalamic-Pituiatary-Adrenal Axis
HPETE= Hydroxyeicosatetraenoic Acid
HPF= High Power Field (Microscopy)
HPI= History of Present Illness
HPL= Human Placental Lactogen
HPOA= Hypertrophic Pulmonary Osteoarthropathy
HPV= Human Papillomavirus
HR= Heart Rate
HRT= Hormone Replacement Therapy
H-S= Heel-to-shin test
hs= Hours of Sleep
HSC= Human Chorionic Somatomammotropin
HSG= Hysterosalpingogram
HSM= Hepatosplenomegaly
HSP= Henoch-Schonlein Purpura
HSV= Herpes Simplex Virus
HT, HTN= Hypertension
Ht= Height
HTLV= Human T-lymphotropic Virus
HTPA= Hypothalamic-pitutary-adrenal axis
HTVD= Hypertensive Vascular Disease
HU= Hounsfield Unit
HUS= Hemolytic Uremic Syndrome
HVLT= High-velocity Lead Therapy
Hx= History (medical)
Hz= Hertz
I&D= Incision and Drainage
I&O= Inputs and Outputs, Intake and Outputs
i.s.q. = No change
I131= Radioactive Iodine
IA= Intra-arterial
IABP= Intra-aortic Balloon Pump
IAI= Intra-amniotic Infection
IBC= Inflammatory Breast Cancer
IBD= Inflammatory Bowel Disease
IBS= Irritable Bowel Syndrome
IC= Ileocecal
IC= Immune Complex
IC= Immunocompromised
IC= Informed Consent
IC= Intensive Care
IC= Interstitial Cystitis
IC= Intracardiac
ICCU= Intensive Cardiac Care Unit
ICD= Implantable Cardioverter-defibrillator
ICD-10= International Classification of Diseases – 10th revision
ICDS= Integrated Child Development Services Program
ICF= Intracellular Fluid
ICG= Impedance Cardiography
ICH= Intracerebral Hemorrhage
ICP= Intracranial Pressure
ICRP= International Commison on Radiological Protection
ICS= Intercostal Space
ICU= Intensive Care Unit
ID= Infectious Disease or Identifying Data or Identification
IDA= Iron Deficiency Anemia
IDC= Idiopathic Dilated Cardiomyopathy
IDC= Indwelling Catheter
IDC= Infiltrating Ductal Carcinoma
IDDM= Insulin Dependent Diabetes Mellitus
IDL= Intermediate Density Lipoprotein
IDP= Infectious Disease Precautions/Process
IF= Immunofluorescence
IFG= Impaired Fasting Glycaemia
Ig= Immunoglobulin
IgA= Immunoglobulin A
IgD= Immunoglobulin D
IgE= Immunoglobulin E
IgG= Immunoglobulin G
IgM= Immunoglobulin M
IGT= Impaired Glucose Tolerance
IHC= Immunohistochemistry
IHD= Ischemic Heart Disease
IHSS= Idiopathic Hypertropic Subaortic Stenosis
II= Image Intensifier
IM= Intramuscular
IM= Intramuscular
IMA= Inferior Mesenteric Artery
IMB= InterMenstrual Bleed
IMI= Intramuscular Injection
IMN= Infectious Mononucleosis
IMS= Irritable Male Syndrome
IMT= Intima-media Thickness
IMV= Intermittent Mandatory Ventilation
Inc= Incomplete
Inf= Injection
INF= Intravenous Nutritional Fluid
INH= Isoniazid
IO= Intraosseous Infusion
IOL= Induction Of Labor
IOP= Intraocular Pressure
IP= Interphalangeal Joint
IPPB= Intermittent Positive Pressure Breathing
IPPV= Intermittent Positive Pressure Ventilation
IPS= Intra-Peritoneal Sounds
IQ= Intelligence Quotient
IR= Inversion Recovery, Interventional Radiology
IRDM= Insulin Resistant Diabetes Mellitus
ISA= Intrinsic Sympathomimetic Activity
ISDN= Isosorbide dinitrate
ISH= Isolated Systolic Hypertension
ISMN= Isosorbide Mononitrate
ISO= International Organization for Standardization
IT= Interthecal
ITP= Idiopathic Thrombocytopenic Purpura
ITU= Intensive Treatment/Therapy Unit
IU= International Units
IUCD= Intrauterine Contraceptive Device
IUD= Intrauterine Death
IUD= Intrauterine Device
IUFD= Intrauterine Foetal Demise
IUI= Intrauterine Insemination
IUP= Intrauterine Pregnancy
IUS= Intrauterine System
IV= Intravenous
IV= Intravenous
IVC= Inferior Vena Cava
IVC= Intravenous Cholangiogram
IV-DSA= Intravenous Digital Subtraction Angiography
IVDU= Intravenous Drug User
IVF= In vitro fertilization
IVF= Intravenous Fluids
IVP= Intravenous Pyleogram
IVPB= Intravenous Piggyback
IVU= Intravenous Urogram
IVUS= Intravascular Ultrasound
JIA= Juvenile Idiopathic Arthritis
JMS= Junior Medical Student
JODM= Juvenile-Onset Diabetes Mellitus
JRA= Juvenile Rheumatoid Arthritis
JRCERT= Joint Review Committee on Education in Radiologic Technology
JVD= Jugular Vein Distension
JVP= Jugular Venous Pressure
K= Potassium
KA= Ketoacidosis
KBr= Potassium Bromide
Kcal= Kilocalorie
KCCT= Kaolin Cephalin Clotting Time
KeV= Kiloelectron Volt
kg= Kilogram
KIV= Keep in View
KLS= Kidney, Liver, Spleen
KOR= Keep Open Rate
KS= Kaposi’s Sarcoma
KSHV= Kaposi’s sarcoma-associated Herpes virus
KUB= Kidneys, Ureters and Bladder
KVO= Keep Vein Open
kVp= Kilovoltage Peak
L&D= Labor and Delivery (Childbirth)
L= Leukocytes (White Blood Cells)
L= Lumbar vertebrae
LA= Left Atrium, Lymphadenopathy
Lab= Laboratory
LABBB= Left Anterior Bundle Branch Block
LAD= Left Anterior Descending-Coronary Artery
LAD= Left Axis Deviation-Electrocardiogram
LAD= Leukocyte Adhesion Deficiency
LAD= Lymphadenopathy
LAE= Left Atrial Enlargement
LAHB= Left Anterior Hemiblock
Lam= Laminectomy
LAO= Left Anterior Oblique
Lap= Laparotomy
LAP= Leukocyte Alkaline Phosphatase
LAR= Low Anterior Resection
LARP= Left-Anterior, Right-Posterior
LAS= Lymphadenopathy Syndrome
LASIK= Laser-Assisted In-Situ Keratomileusis
Lat= Lateral
lb, LB= Pound
LBBB= Left Bundle Branch Block
LBO= Large Bowel Obstruction
LBP= Low Back Pain
Lc of ch= Laxative of choice
LCA= Left Coronary Artery
LCD= Low Contrast Detail, Liquid Crystal Display
LCIS= Lobular Carcinoma in situ
LCM= Lymphocytic Meningitis
LCR= Low Contrast Resolution
LCX= Left Circumflex Artery
LDH= Lactate Dehydrogenase
LDL= Low Density Lipoprotein
LDL-C= Low Density Lipoprotein Cholesterol
L-DOPA= Levo-Dihydroxyphenylalanine
LE= Lower Extremity
LE= Lupus Erythematosus
LEC= Lupus Erythematosus Cell
LES= Lower Esophageal Sphincter
LES= Lupus Erythematosus Systemicus
Leu= Leukocytes
LFT= Liver Function Test
LGL= Lown-Ganong-Levine Syndrome
LGM= Lymphogranulomatosis Maligna
LGV= Lymphogranuloma Venereum
LH= Luteinizing Hormone
LI= Linear Interpolator
Lig= Ligament
LIH= Last Image Hold
LIH= Left Inguinal Hernia
LLE= Left Lower Extremity
LLL= Left Lower Lobe
LLQ= Left Lower Quadrant
LM= Left Main
LMA= Left Mentoanterior-Fetal Position
LMCA= Left Main Coronary Artery
LMD= Local Medical Doctor
LMP= Last Menstrual Period
LN= Lymph Node
LOA= Left Occipitoanterior
LOC= Level of Consciousness
LOP= Left Occipitoposterior
LORTA= Loss of Resistance To Air
LOS= Length of Stay
Lot= Lotion
Lp= Lipoprotein
LP= Lumbar Puncture (Spinal Tap)
LPH= Left Posterior Hemiblock
LPL= Lipoprotein Lipase
LPN= Licensed Practical Nurse
LPO= Left Posterior Oblique
LR= Lactated Ringer’s Solution
LRTI= Lower Respiratory Tract Infection
LSB= Left Sternal Border
LSD= Lysergic Acid Diethylamide
LSF= Line Spread Function
LT= Left
LTAC= Long-term Acute Care
LUL= Left Upper Lobe-Lung
LUQ= Left Upper Quadrant
LUT= Look Up Table
LV= Left Ventricle
LVAD= Left Ventricular Assist Device
LVEDP= Left Ventricular End Diastolic Pressure
LVEF= Left Ventricular Ejection Fraction
LVF= Left Ventricular Failure
LVH= Left Ventricular Hypertrophy
LVOT= Left Ventricular Outflow Track
Ly= Lymphocytes
lytes= Electrolytes
M&M= Morbidity & Mortality
M= Murmur (heart murmur)
mA= Milliamperage
MAE= Moves All Extremities
MAL= Midaxillary Line
MAMMO= Mammography, Mammogram
MAO-I= Monoamine Oxidase Inhibitor
MAP= Mean Arterial Pressure
MARSA= Methicillin and Aminoglycoside-resistant Staphylococcus aureus
mAs= Milliampere Seconds
MAS= Morgagni-Adams-Stokes Syndrome
MAST= Medical Antishock Trousres
MAT= Multifocal Atrial Tachycardia
MBT= Maternal Blood Type
MC&S= Microscopy, Culture and Sensitivity
MC= Metacarpal Bone
MCH= Mean Cell Hemoglobin
MCH= Mean Corpuscular Hemoglobin
MCHC= Mean Cell Hemoglobin Concentration
MCP= Metacarpophalangeal Joint
MCV= Mean Cell Volume
MDA= Medical Devices Agency
MDCT= Multi-Detector Computed Tomography
MDD= Major Depressive Disorder (Clinical Depression)
MDD= Medical Device Directive
MDE= Major Depressive Episode
MDI= Metered Dose Inhaler
MDS= Myelodysplastic Syndrome
MEDLINE= Medical Literature Analysis and Retrieval System Online
MEN= Multiple Endocrine Neoplasia
mEq= milliequivalent
MeSH= Medical Subject Headings
MET= Metabolic Equivalent
met= Metastasis
Mg= Magnesium
mg= milligram
MgSO4= Magnesium Sulfate
MGUS= Monoclonal Gammopathy of Undetermined Significance
MI= Myocardial Infarction (Heart Attack)
MIC= Minimum Inhibitory Concentration
MICA= Mental Illness and Chemical Abuse
MICU= Mobile Intensive Care Unit
MinIP= Minimum Intensity Projection
MIP= Maximum Inspiratory Pressure
MIP= Maximum Intensity projection
mL= milliliter
MLC= Mixed Lymphocyte Culture
MLE= Midline Episiotomy
MM= Myeloid Metaplasia
MMEF= Maximal Mid Expiratory Flow
mmol= millimole
MMPI= Minnesota Multiphasic Personality Inventory
MMR= Measles, Mumps, Rubella
Mo= Molybdenum
Mo= Monocytes
MOD= Magneto-Optical Disc
mod= Moderate
mod= Modified
MODY= Maturity Onset Diabetes of the Young
MOM= Milk of Magnesia
Mono= Infectious Mononucleosis (Glandular Fever)
MOPP= Mechlorethamine, Vincristine, Procarbazine and Prednisone
MPD= Myeloproliferative Disease
MPV= Mean Platelet Volume
MR= Mental Retardation
MR= Mitral Regurgitation
MR= Modified Release
MRA= Magnetic Resonance Angiography
MRA= Magnetic Resonance Angiography
MRCP= Magnetic Resonance Cholangiopancreatography
MRG= Murmurs, Rubs and Gallops
MRI= Magnetic Resonance Imaging
MRS= Magnetic Resonance Spectroscopy
MRSA= Methicillin-resistant Staphylococcus Aureus
MS= Mental Status
MS= Mitral Stenosis
MS= Multiple Sclerosis
MSAD= Multiple Scan Average Dose
MSCT= Multi-Slice Computed Tomography
MSE= Mental Status Examination
MSH= Melanocyte-Stimulating Hormone
MSM= Methylsulfonylmethane
MSO4= Morphine or Morphine Sulfate
MSSA= Methicillin-sensitive Staph aureus
MSU= Midstream Urine Sample
MSUD= Maple Syrup Urine Disease
MT= Metatarsal Bone
MTBI= Mild Traumatic Brain Injury
MTF= Modulation Transfer Function
MTP= Metatarsalphalangeal Joint
MTX= Methotrexate
MVA= Motor Vehicle Accident
MVC= Motor Vehicle Crash
MVI= Multivitamin Injection
MVP= Mitral Valve Prolapse
MVPS= Mitral Valve Prolapse Syndrome
MVR= Mitral Valve Replacement
MVV= Maximum Voluntary Ventilation
Mz= Magnetization Vector
N&V= Nausea and Vomiting
n.s. = Not Significant
Na= Sodium
NABS= Normoactive Bowel Sounds
NAD= No Abnormality Detected
NAD= No Apparent Distress
NAS= No Added Salt
NB= Newborn
NBN= Newborn Nursery
NC= Nasal Cannula
NC= Nerve Action Potential
NCC= Noncompaction Cardiomyopathy
NCRP= National Council on Radiation Protection and Measurment
NCS= Nerve Conduction Study
NCT= Nerve Conduction Test
NCV= Nerve Conduction Velocity
ND= Not Done
Ne= Neutrophil Granulocytes
NE= Norepinephrine
NEC= Not Elsewhere Classified
NED= No Evidence of Recurrent Disease
Neg= Negative
NEMA= National Equipment Manufacturers Agency
Neo= Neoplasm
NEQ= Noise Equivalent Quanta
NES= Not Elsewhere Specified
NEX= Number of Excitations
NFR= Not for Resuscitation
ng= Nanogram
NG= Nasogastric
NGT= Nasogastric Tube
NGU= Non-Gonococcal Urethritis
NHL= Non-Hodgkin Lymphoma
NI= Normal
NICU= Neonatal Intensive Care Unit
NIDDM= Non-Insulin Dependent Diabetes Mellitus (Type 2 Diabetes)
NK= Natural Killer Cells
NKA= No Known Allergies
NKDA= No Known Drug Allergies
NLP= Neuro-Linguistic Programming
NLP= No Light Perception
NM= Nuclear Medicine
NMR= Nuclear Magnetic Resoance
NNH= Number Needed to Harm
NNT= Number Needed to Treat
No. = Number
NO= Nitric Oxide
NOF= Neck of Femur Fracture
Non rep. = Do not repeat
NOS= Nitric Oxide Synthase
NOS= Not Otherwise Specified
NPH= Normal Pressure Hydrocephalus
Npl= Neoplasm
NPO= Nil per os
NPTAC= No Previous Tracing Available For Comparison
NRB= Non-Rebreather Mask
NRC= Nuclear Ragulatory Commission
NREM= Non-Rapid Eye Movement
NRM= No Regular Medications
NRPB= National Radiological Protection Board
NS= Normal Saline
NSA= No Significant Abnormality
NSAID= Non-Steroidal Anti-Inflammatory Drug
NSCC= Non-squamous-cell carcinoma
NSD= Normal Spontaneous Delivery (Natural Childbirth)
NSE= Neurospecific Enolase
NSR= Normal Sinus Rhythm
NST= Non-Stress Test
NSTEMI= Non-ST Elevation Myocardial Infarction
NSU= Non-Specific Urethritis
NT= Nasotracheal
NT= Not Tested
NTG= Nitroglycerin
NTT= Nasotracheal Tube
NVD= Nausea, Vomiting and Diarrhea
NVD= Normal Vaginal Delivery
NVDC= Nausea, Vomiting, Diarrhea and Constipation
O&P= Ova and Parasites
O/E= On examination
O2= Oxygen
OA= Osteoarthritis
OB-GYN= Obstetrics and Gynecology
Obl= Oblique
OBL= Oblique
OBS= Organic Brain Syndrome
Occ= Occasional
OCD= Obsessive Compulsive Disorder
OCG= Oral Cholecystogram
OCNA= Old Chart Not Available
OCP= Oral Contraceptive Pill
OCPD= Obsessive Compulsive Personality Disorder
OCT= Optical Coherence Tomography
od= Everyday
OD= Occupational Disease
OD= Optical Density
OD= Overdose
OD= Right Eye (Latin: Oculus Dexter)
OE= Otitis Externa (Ear Infection)
OGTT= Oral Glucose Tolerance Test
Oint= Ointment
om= Every Morning
OM= Otitis Media (Ear Infection)
OME= Otitis Media with Effusion
on= Every Night
OOB= Out of bed
OPD= Outpatient Department
OPPT= Oriented to Person, Place and Time
OPV= Oral Polio Vaccine
OPV= Outpatient Visit
OR= Operating Room
ORIF= Open Reduction Internal Fixation
ORSA= Oxacillin-resistant Staphylococcus aureus
OS= Left Eye (Ltin-Oculus Sinister)
OS= Orthopedic Surgery
OSA= Obstructive Sleep Apnea
OSH= Outside Hospital
OSHA= Occupational Safety and Health Administration
Osm= Osmolarity
Osteo= Osteomyelitis
OT= Occupational Therapy
OTC= Over-the-counter Drug
OTD= Out the Door
OTPP= Oriented to Time Place and Person
OU= Both eyes (Latin: Oculi Uterque)
oz= Ounce
P&A= Percussion and Auscultation
P&PD= Percussion and Postural Drainage
p.c. = After Food (Latin: Post Cibum)
p.o. = By Mouth
p.r. = Per rectum
p.v. = Per Vagina
P= Phosphorus
P= Post
P= Pulse
PA= Physician Assistant
PA= Posteroanterior
PA= Pulmonary Artery
PAC= Premature Atrial Contraction
PAC= Pulmonary Artery Catheter
PACS= Picture Archive and Communications System
PAD= Peripheral Artery Disease
PAF= Paroxysmal Atrial Fibrillation
PAF= Platelet Activating Factor
PAI-1= Plasminogen Activator Inhibitor 1
PAL= Posterior Axillary Line
PALS= Pediatric Advanced Life Support
PAN= Polyarthritis Nodosa
PAO= Peak Acid Output
PAO2= Alveolar Oxygen
PaO2= Peropheral Arterial Oxygen Content
PAOD= Peripheral Artery Occlusive Disease
PAP= Papanicolaou Stain
Pap= Papanicolaou Test (Pap Smear)
PAP= Positive Airway Pressure
PAP= Pulmonary Artery Pressure
PARA I= Indicating a woman with one child
PAT= Paroxysmal Atrial Trachycardia
Pb= Lead
PBL= Positive Beam Limitation
PCA= Patient Care Report
PCA= Patient-controlled Analgesia
PCa= Prostate Cancer
PCD= Postconcussional Disorder
PCI= Percutaneous Coronary Intervention
PCL= Posterior Cruciate Ligament
PCN= Penicillin
PCNSL= Primary CNS Lymphoma
PCO= Polycystic Ovary
PCOS= Polycystic Ovarian Syndrome
PCP= Pneumocystis Pneumonia
PCP= Primary Care Physician
PCR= Polymerase Chain Reaction
PCS= Post-concussion Syndrome
PCV= Packed Cell Volume
PCV= Polycythemia vera
PCWP= Pulmonary Capillary Wedge Pressure
PD= Parkinson’s Disease
PD= Peritoneal Disease
PDA= Patent Ductus Arteriosus
PDD= Pervasive Developmental Disorder
PDE= Phosphodiesterase
PDR= Physician’s Drug Reference
PDT= Photodynamic Therapy
PE= Physical Examination
PE= Pre-eclampsia
PE= Pulmonary Embolism
PEA= Pulseless Electrical Activity
PEEP= Positive End Expiratory Pressure
PEF= Peak Expiratory Flow
PEFR= Peak Expiratory Flow Rate
PEG= Percutaneous Endoscopic Gastrostomy
pen= Penicillin
Per Vag= Per Vaginam
PERLA= Pupils Equal and Reactive to Light and Accomodation
PERRL= Pupils Equal, Round, Reactive to Light
PET= Positron-emission Tomography
PFO= Patent Foramen Ovale
PFT= Pulmonary Function Test
pg= Picogram
PGCS= Paediatric Glasgow Coma Scale
pH= Hydrogen Ion Concentration
PH= Pulmonary Hypertension
Ph1= Philadelphia Chromosome
PHTLS= Prehospital Trauma Life Support
PHx= Past History (medical)
PI= Present Illness
PI= Pulmonic Insufficiency Disease
PICC= Peripherally Inserted Central Catheter
PID= Pelvic Inflammatory Disease
PID= Prolapsed Intervertibral Disc
PIH= Pregnancy Induced Hypertension
PIP= Proximal Interphalangeal Joint
PK= Pyruvate Kinase
PKA= Protein Kinase A
PKD= Polycystic Kidney Disease
PKU= Phenylketonuria
PLAT= Tissue Plasminogen Activator
PLT= Platelets
PM&R= Physical Medicine and Rehabilitation
PMB= Post-Menopausal Bleeding
PMH= Past Medical History
PMH= Perimesencephalic Subarachnoid Hemorrhage
PMI= Point of Maximal Impulse
PMN= Polymorphonuclear Leukocytes
PMR= Percutaneous Myocardial Revascularisation
PMR= Polymyalgia Rheumatica
PMS= Premenstrual Syndrome
PMT= Photomultiplier Tube
PND= Paroxysmal Nocturnal Dyspnea
PNM= Perinatal Mortality
POD= Postoperative Days
POEMS= Polyneuropathy, Organomegaly, Endocrinopathy, Monoclonal Protein, Skin Changes
poly= Polymorphonuclear Cells
POSL= Pulse Optically Stimulated Luminescence Dosimeter
Post= Posterior
POX= Peroxidase
PP= Post-partum
PP= Postprandial or Pulsus Paradoxus or Pulse Pressure
PPCS= Prolonged Post-Concussion Syndrome
PPD= (Cigarette) Packs Per Day
PPD= Postpartum Depression
PPD= Purified Protein Derivative or Mantoux Test
PPH= Postpartum Hemorrhage
PPH= Primary Pulmonary Hypertension
PPH= Procedure for Prolapse and Hemorrhoids
PPI= Proton Pump Inhibitor
PPROM= Preterm Premature Rupture of Membranes
PPS= Pulses Per Second
Ppt= Precipitate
PPTCT= (HIV) Prevention of Parent To Child Transmission
PPTL= Post-Partum Tubal Ligation
PR= Prothrombin Ratio
PRA= Plasma Renin Activity
PRBC= Packed Red Blood Cells
Preme= Premature Baby
Prep= Preparation
PRE-SAT= Presaturation
PRIND= Prolonged Reversible Ischemic Neurologic Deficit
PRL= Prolactin
PRN= As Necessary
Prog= Prognosis
PROM= Premature Rupture of Membranes
PRP= PanRetinal Photocoagulation
PRV= Polycythemia rubra vera
PS= Pulmonic Stenosis
PSA= Prostate Specific Antigen
PSF= Point Spread Function
PSH= Pscychosocial History
PSP= Phenylsulphtalein
PSP= Photostimulable Phosphor
PSS= Progressive Systemic Sclerosis
PSV= Pressure Supported Ventilation
Pt= Patient
PT= Physical Therapy
PT= Prothrombin Time
PTA= Percutaneous Transluminal Angioplasty
PTA= Peritonsillar Abscess
PTA= Post-traumatic Amnesia
PTA= Prior to admission
PTB= Pulmonary Tuberculosis
PTC= Percutaneous Transhepatic Cholangiography
PTCA= Percutaneous Transluminal Coronary Angioplasty
PTCA= Percutaneous Transluminal Coronary Angioplasty
PTD= Prior to Discharge
PTH= Parathyroid Hormone
PTHC= Percutaneous Transhepatic Cholangiography
PTSD= Post-traumatic Stress Disorder
PTSS= Posttraumatic Stress Syndrome
PTT= Partial Thromboplastin Time
PTU= Propylthioluracil
PTx= Pneumothorax
PUD= Peptic Ulcer Disease
PUO= Pyrexia of Unknown Origin
PUVA= Psoralen UV A
PVC= Premature Ventricular Contraction
PVD= Peripheral Vascular Disease
PVFS= Post-viral Fatigue Syndrome
PVR= Pulmonary Vascular Resistance
PVS= Persistent Vegetative State
PVS= Pulmonary Valve Stenosis
PWP= Pulmonary Wedge Pressure
Px= Physical Examination
Px= Prognosis
P-Y= Pack-years
q.a.d. = Every Other Day (Latin: Quaque Altera Die)
q.AM= Every morning
q.d. = Each Day
q.d.s. = Four Times Each Day
q.h. = Each Hour
q.h.s. = Every bedtime
q.I. = As much as you like
q.i.d. = Four Times Each Day
q.m.t. = Every Month
q.n. = Every Night
q.o.d. = Every Other Day
q.o.h. = Every other hour
q.s. = AS much as suffices
q.w.k. = Weekly
q= Each, every (Latin: Quaque)
q4h, q6h= Every 4 hours, every 6 hours
QA= Quality Assurance
QALY= Quality-adjusted Life Years
QC= Quality Control
QNS= Quantity Not Sufficient
QOF= Quality and Outcomes Framework
Qs/Qt= Shunt Fraction
qt= Quart
Qt= Total Cardiac Output
R&F= Radiography and Fluoroscopy
r/g/m= rubs/gallops/murmurs
R/O= Rule Out
RA= Refractory Anemia
RA= Rheumatoid Arthritis
RA= Right Atrium
Rad hys= Radical Hysterectomy
rad= Radian
RAD= Radiation Absorbed Dose
RAD= Reactive Attachment Disorder
RAD= Reflex Anal Dilatation
RAD= Right Axis Deviation
RAE= Right Atrial Enlargement
RAI= Radioactive Iodine
RAM= Random Access Memory
RAO= Right Anterior Oblique
RAP= Right Atrial Pressure
RAPD= Relative Afferent Pupilary Defect
RBBB= Right Bundle Branch Block
RBC= Red Blood Cells
RBC= Red Blood Count
RBP= Retino-binding Protein
RCA= Right Coronary Artery
RCM= Restrictive Cardiomyopathy
RCM= Right Costal Margin
RCT= Randomized Controlled Trial
RD= Retinal Detachment
RDA= Recommended Daily Allowance
RDS= Respiratory Distress Syndrome
RDW= Red Cell Distribution Width
RELP= Restriction Fragment Length Polymorphism
REM= Radiation Equivalent Man
REM= Rapid Eye Movement
RES= Reticuloendothelial System
RF= Rheumatic Fever
RF= Rheumatoid Factor
RFLP= Restriction Fragment Length Polymorphism
RFOV= Reconstruction Field Of View
RFT= Renal Function Test
Rh= Rhesus factor
Rh= Rhodium
RHD= Rheumatoid Heart Disease
RhF= Rheumatoid Factor
RIA= Radioimmunoassay
RIBA= Radioimmunoblotting Assay
RICE= Rest, Ice, Compression and Elevation
RIH= Right Inguinal Hernia
RIMA= Reversible Inhibitor of Monoamine Oxidase A
RIND= Reversible Ischemic Neurologic Deficit
RIS= Radiology Information System
RL= Ringer’s Lactate
RLE= Right Lower Extremity
RLL= Right Lower Lobe-lung
RLN= Recurrent Laryngeal Nerve
RLN= Regional Lymph Node
RLQ= Right Lower Quadrant
RLS= Restless Legs Syndrome
RML= Right Middle Lobe-lung
RNA= Ribonucleioc Acid
RNV= Radionuclear Ventriculography
ROA= Right Occipital Anterior
ROI= Region Of Interest
ROM= Range of Motion
ROP= Right Occipital Posterior
ROS= Review of Systems
ROSC= Return of Spontaneous Circulation
RPG= Retrograde Pyelogram
RPO= Right Posterior Oblique
RPR= Rapid Plasma Reagin Test
RQ= Respiratory Quotient
RR= Respiratory Rate
RRR= Regular Rate and Rhythm
RSI= Rapid Sequence Induction
RSNA= Radiological Society of North America
RSV= Respiratory Syncytial Virus
RT= Respiratory Therapy
RT= Right, Registered Technologist
RTA= Renal Tubal Acidosis
RTC= Return to Clinic
RTS= Revised Trauma Source
RU= Resin Uptake
RUE= Right Upper Extremity
RUG= Retrograde Urethogram
RUL= Right Upper Lobe – lung
RUQ= Right Upper Quadrant
RV= Residual Volume
RV= Right Ventricle
RVAD= Right Ventricular Assist Device
RVF= Right Ventricular Failure
RVH= Right Ventricular Hypertrophy
RVSP= Right Ventricular Systolic Pressure
RVT= Renal Vein Thrombosis
Rx= Prescription Drug or medical treatment
S&E= Sugar and Acetone
s.c. = Subcutaneous
s.d. = Subdermal
S= Sacrum
S1= First Heart Sound
S2= Second Heart Sound
SA= Sinoatrial Node
SAA= Syntheric Amino Acid
SAB= Spontaneous Abortion (Miscarriage)
SAB= Staphylococcal Bacteremia
SAH= Subarachnoid Hemorrhage
SAN= Sinoatrial Node
SaO2= Oxygen Saturation of Artial Blood
SAPS II= Simplified Acute Physiology Score
SAPS III= Simplified Acute Physiology Score
SARS= Severe Acute Respiratory Syndrome
Sat= Saturation
SB= Small Bowel
SBE= Subacute Bacterial Endocarditis
SBFT= Small Bowel Follow Through
SBO= Small Bowel Obstruction
SBP= Spontaneous Bacterial Peritonitis
SBP= Systolic Blood Pressure
SBS= Short Bowel Syndrome
SCAR= Society for Computer Applications in Radiology
SCC= Squamous Cell Carcinoma
SCID= Severe Combined Immunodeficiency
Scope= Microscope or Endoscope
SCP= Service Class Provider
SCr= Serum Creatinine
SCR= Silicon Controlled Rectifier
SCU= Service Class User
SD= Standard Deviation
SDH= Subdermal Hematoma
SE= Spin Echo
Sed= Sedimentation
Segs= Segmented Cells
SEM= Systolic Ejection Murmur
SFA= Serum Folic Acid
SFA= Superficial Femoral Artery
SFOV= Scan Field Of View
SG cath= Swan-Ganz Catheter
SGA= Small for Gestational Age
SGGT= Serum Gamma-Glutamyl Transpeptidase
SGOT= Serum Glutamic Oxaloacetic Transaminase
SGPT= Serum Glutamic Pyruvic Transaminase
SHBG= Sex Hormone-Binding Globulin
SHx= Social history
SHx= Surgical History
SI= International System of Units
SI= Sacroiliacal (SI Joint)
SI= Seriously Ill
SI= Suicidal Ideation
SIADH= Syndrome of Inappropriate Antidiuretic Hormone
SICU= Surgical Intensive Care Unit
SID= Source to Image Distance
SIDS= Sudden Infant Death Syndrome
sig= Write on label
SIMV= Synchronized Intermittent Mechanical Ventilation
SIT= Stress Inoculation Training
SK= Streptokinase
sl= Sublingual
SLE= Systemic Lupus Erythematosus
SLR= Straight Leg Raise
SM= Multiple Sclerosis
SMA= Sequential Multiple Analysis
SMA= Spinal Muscular Atrophy
SMA= Superior Mesenteric Artery
SMA-6= Six-channel Serum Multiple Analysis
SMA-7= Serum Metabolic Assay
SMO= Slips made out
SMS= Senior Medical Student
SMT= Spinal Manipulative Therapy
SMV= Superior Mesenteric Vein
SN= Student Nurse
SNB= Sentinel Node Biopsy
SNP= Sodium Nitroprusside
SNR= Signal to Noise Ratio
SNRI= Serotonin-norepinephrine Reuptake Inhibitor
SOAP= Subjective, Objective, Assessment, Plan
SOB= Shortness of Breath (Dyspnea)
SOBOE= Short of Breath On Exercise
Sol= Solution
SOL= Space Occupying Lesion
SONO= Sonogram, Sonography
SOOB= Send Out of bed
SOS= Save Our Souls
Sp. Fl. = Spinal Fluid
Sp. Gr. = Specific Gravity
SP= Status Post
Spec= Specimen
SPECT= Single Photon Emission Computed Tomography
SPEP= Single Protein Electrophoresis
SPET= Single Photon Emission Tomography
SPR= Scan Projection Radiograph
Sq= Subcutaneous
SR= Slow Release
SROM= Spontaneous Rupture of Membranes
SS= Sickle-cell disease (anemia)
SSD= Surface Shaded Display
SSRI= Selective Serotonin Reuptake Inhibitor
SSS= Sick Sinus Syndrome
SSSS= Staphylococcal Sclaed Skin Syndrome
Staph= Staphylococcus
STAT= Immediately
STD= Sexually Transmitted Disease
STEMI= ST Elevation MI (Myocardial Infarction)
STH= Somatotropic Hormone
STI= Sexually Transmitted Infection
STI= Soft Tissue Injury
STNR= Symmetrical Tonic Neck Reflex
STOP= Surgical Termination of Pregnancy
Strep= Streptococcus
STS= Serological Test for Syphilis
Subq= Subcutaneous
Supp= Suppository
Sv= Seivert
SV= Seminal Vesicle
SV= Stroke Volume
SVD= Spontaneous Vaginal Delivery
SVI= Systemic Viral Infection
SVN= Small Volume Nebulizer
SVR= Systemic Vascular Resistance
SVT= Supraventricular Tachycardia
Sx= Surgery
Sx= Symptoms
SXA= Single Energy X-ray Absorptiometer
SXR= Skull X-ray
Sz= Seizure
T&A= Tonsillectomy with Adenoidectomy
T&C= Type and cross-match (Blood Transfusion)
T&H= Type and Hold
t.d.s. = Three Times a day
t.i.d. = Three times a day
T.S.T.H. = Too sick to send home
T= Tesla
T= Thoracic Vertebrae
Tab= Tablet
TAB= Therapeutic Abortion
TAH= Total Abdominal Hysterectomy
TB, TBC= Tuberculosis
TBC= Total Body Crunch
TBG= Total Binding Globulin
TBI= Total Body Irradiation
TBI= Traumatic Brain Injury
TBLC= Term Birth Living Child
TC= Traffic Crash
TCC= Transitional Cell Carcinoma
TCDD= Threshold Contrast Detail Detectability
TCN= Tetracycline
TCT= Thrombin Clotting Time
Td= Tetanus and Diphtheria
TDI= Time Delay Integration
TdP= Torsades de pointes
TE= Echo Time
TEB= Thoracic Electrical Bioimpedance
TEE= Transesophageal Echocardiogram
TEM= Transmission Electron Microscopy
Temp= Temperature
TENS= Transcutaneous Electrical Nerve Stimulator
TERN= Intern
TF, T/F= Transfer
TFT= Thin Film Transistor
TFTs= Thyroid Function Tests
Tg= Thyroglobulin
TG= Triglycerides
TGA= Transposition of the Great Arteries
THR= Total Hip Replacement
TI= Inversion Time
TIA= Transient Ischemic Attack
TIBC= Total Iron Binding Capacity
Tib-Fib= Tibia and Fibula
TIG= Tetanus Immune Globulin
TIPS= Transjugular Intrahepatic Portosystemic Shunt
TKR= Total Knee Replacement
TKVO= To Keep Vein Open
TLC= Tender Loving Care
TLC= Total Leucocyte Count
TLC= Total Lung Capacity
TLD= Thermoluminescent Dosimeter
TLR= Tonic Labyrinthine Reflex
TM= Transcendental Meditation
TM= Tympanic Membrane
TMB= Too Many Birthdays
TME= Total Mesorectal Excision
TMJ= Temporomandibular Joint
TNF= Tumor Necrosis Factors
TNG= Trinitroglycerin
TNM= Tumor-Nodes-Metastases
TNTC= Too numerous to count
TO= Telephone Order
TOA= Tuboovarian Abscess
TOD= Transoesophageal Doppler
TOE= Transoesophageal Echocardiogram
TOF= Time of Flight
TOMO= Tomography, Tomogram
TOP= Termination Of Pregnancy (Abortion)
TOPV= Trivalent Oral Polio Vaccine
TP= Totyal Protein
TPa= Tissue Plasminogen Activator
TPN= Total Parenteral Nutrition
TPR= Temperature, Pulse, Respiration
TR= Repetition Time
Tr= Tincture
TR= Tricuspid Regurgitation
TRAM= Transverse Rectus Abdominis Myocutaneous Flap
TRF= Transfer
TRF’d= Transferred
TRH= Thyrotropin Releasing Hormone
TS= Tricuspid Stenosis
TSH= Thyroid Stimulating Hormone
Tsp= Teaspoon
TT= Thrombin Time
TTE= Transthoracic Echocardiogram
TTO= To Take Out
TTP= Thrombotic Thrombocytopenic Purpura
TTR= Transthyretin
TTS= Transdermal Therapeutic System
TTTS= Twin To Twin Transfusion Syndrome
Tu= Tumor
TUR= Transurethral Resection
TURBT= Transurethral Resection of Bladder Tumor
TURP= Transurethral Resection of Prostate
TV= Tridal Volume
TVH= Total Vagina Hysterectomy
tw= Twice a week
Tx= Traction
Tx= Transplatation (Organ Transplant)
Tx= Treatment
U&E= Urea and Electrolytes
UA= Urinanalysis
UAC= Umbilical Artery Catheter
UAC= Uric Acid
UAO= Upper Airway Obstruction
UBD= Universal Blood Donor
UBT= Urea Breath Test
UC= Ulcerative Colitis
UC= Umbilical Cord
UCHD= Usual Childhood Disease
UD= As directed
UDS= Urine Drug Screening
UE= Upper Extremity
UFH= Unfractionated Heparin
UGI= Upper Gastrointesinal
UGI= Upper Gastrointestinal Series
Ung= Ointment
Unk= Unknown
UOP= Urinary Output
UPJ= Ureteropelvic Junction
URI= Upper Respiratory Infection
URQ= Upper Respiratory Quadrant
URTI= Upper Respiratory Tract Infection
US= Ultrasond, Ultrasonography
US= Ultrasonogram
USG= Ultrasonography (Prenatal Ultrasound Imaging)
USP= United States Pharmacopeia
USR= Unheated Serum Reagin
USS= Ultrasound Scan
UTI= Urinary Tract Infection
UUN= Urinary Urea Nitrogen
UVAL= Ultraviolet Argon Laser
V/Q= Ventilation/perfusion Scan
VA= Visual Acuity
VAD= Venous Access Device
VAD= Ventricular Assist Device
VAD= Vincristine Adriblastine Dexamethasone
Vag= Vaginal
VAMP= Vincristine Adriblastine Methylprednisone
VBAC= Vaginal Birth After Caesarean
VC= Vital Capacity
vCJD= Variant Creutzfeldt-Jakob Disease
VCT= Venous Clotting Time
VCTC= Voluntary Counselling and Testing Centers
VCUG= Voiding Cysourethrogram
VD= Vaginal Delivery
VD= Venereal Disease
VD= Volume of Distribution
VDRF= Ventilator Dependent Respiratory Failure
VDRL= Venereal Diseases Research Laboratory
VE= Vaginal Examination
VEB= Ventricular Ectopic Beat
VF or V-fib= Ventricular Fibrillation
VIP= Vasoactive Intestinal Peptide
VLDL= Very Low Density Lipoprotein
VMA= Vanillylmandelic Acid
VMA= Violent Mechanical Asphyxia
VNPI= VanNuys Prognostic Scoring Index (Ductal Carcinoma)
VO= Verbal Order
VOD= Volume of Distribution
VPA= Valproic Acid
VPAP= Variable Positive Airway Pressure
VPB= Ventricular Premature Beats
VPC= Ventricular Premature Contraction
VR= Volume Rendered, Volume Rendering
VRE= Vancomycin-Resistant Enterococcus
VRSA= Vancomycin-resistant Staphylococcus aureus
VS= Vital Signs
VSD= Ventricular Septal Defect
VSR= Ventricular Septal Rupture
VSS= Vital Signs Stable
VT= Ventricular tachycardia
VTE= Venous THromboembolism
VV= Varicose Veins
VW= Vessel Wall
VWD= Von Willebrand’s Disease
VZV= Varicella Zoster Virus
W/= With
W/C= Wheelchair
w/o= without
W/U= Workup
W= Tungsten
WAP= Wandering Atrial Pacemaker
WAT= white adipose tissue
WB= Whole Blood
WBC= White Blood Cell, White Blood Cell Count
WBR= whole body radiation
WC= white cells
WD= well developed
WDL= within defined limits
WDWN= well developed and well nourished
WF= white female
WH= Well Hydrated (no Dehydration nor Water Intoxication)
WIA= wounded in action
WIP= Work In Progress
WN= well nourished
WNL= within normal limits
WO= written order, weeks old, wide open.
WOP= without pain
WPW= Wolff-Parkinson-White syndrome
WS= Waardenburg syndrome
WS= water-soluble
WS= Werner syndrome
WS= West syndrome
WS= Williams Syndrome
WS= Wolfram syndrome
wt= Weight
W-T-D= wet to dry
WWI= walking while intoxicated
X2d= Times 2 days
XL= Extended Release
XL= Extra Large
XM= Crossmatch
XMM= Xeromammography
XOM= Extraocular Movements
XR= Extended Release
XR= X-ray Radiography
XRT= X-ray Threapy
XS= Excessive
XULN= Times Upper Limit of Normal
YF= Yellow Fever
YLC= Youngest Living Child
YO/yo= Years Old
YOB= Year of Birth
ytd= Year to Date
ZD= Zinc Deficiency
ZDV= Zidovudine
ZE= Zollinger-Ellison
Z-ESR= Zeta Erythrocyte Sedimentation Rate
ZIFT= Zygote Intrafallopian Transfer
Zn= Zinc
ZnO= Zinc Oxide
ZSB= Zero Stools Since Birth

منبع: http://yyyw.wordpress.com 


برچسب‌ها: اصطلاحات پزشکی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ساعت 1:0  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
(XENICAL ORLISTATE)

اجزاء فرآورده :
اورلیستات
مکانیسم عمل :
این دارو از فعالیت لیپاز پانکراس جلو گیری می نماید.
لیپاز پانکراس آنزیمی می باشد که سبب شکستن تری گلیسریدهای رژیم غذایی در لوله گوارش می شود .بدون وجود این آنزیم تری گلیسرید موجود در رژیم نمی تواند هیدرولیز شود و به اسیدهای آزاد قابل جذب تبدیل گردد. در نتیجه این تری گلیسریدها بصورت مواد غیر قابل هضم از بدن دفع می گردد.
عوارض جانبی :
معمولا" عوارض جانبی به دستگاه گوارش مربوط می گردد و این عوارض خصوصا" در اولین سال درمان بسیار شدید میباشد .
این عوارض شامل :
مدفوع چرب
افزایش گازهای روده ای
حرکت ناگهانی مدفوع و احساس عدم کنترل آن
سردرد
بدلیل اختلال در جذب چربیها احتمال کمبود ویتامینهای محلول در چربی بتا * کاروتن و اسیدهای چرب ضروری مانند امگا 3 و امگا 6 وجود دارد .
موارد منع مصرف و احتیاط های ویژه :
در مورد سابقه مصرف دارویی تان حتما" با پزشکتان مشورت نمایید.
در مورد تاریخچه بیماریهایتان حتما" با پزشکتان مشورت نمایید.
این دارو در موارد زیر توصیه نمی گردد :
اختلالات تیرویید (کم کاری تیرویید)
مشکلات متابولیکی نظیر :
سابقه ابتلا به سنگهای اگزالاتی کلیه و اگزالوری
پرخوری عصبی و بی اشتهایی عصبی
دوران بارداری
دوران شیردهی
سوء جذب
انسداد مجاری صفرا
روش استفاده :
طبق توصیه شرکتهای سازنده معمولا" روزانه سه بار طی هر وعده اصلی که حاوی چربی میباشد مصرف می گردد .
اگر وعده غذایی تان فاقد چربی بود از مصرف یک دوز آن صرف نظر نمایید .
بدلیل اینکه زنیکال با جذب ویتامینهای محلول در چربی تداخل می نماید مصرف روزانه مولتی ویتامینهای حاوی این ویتامینها توصیه می گردد .
ویتامینهای محلول در چربی شامل : ویتامینهای A D E K میباشد .
مولتی ویتامینها را دو ساعت قبل و یا بعد از مصرف زنیکال مصرف نمایید .
یک تا دو روز بعد از مصرف دارو عوارض آن دیده می شود ولی کاهش وزن در مدت بیشتری رخ می دهد .
چندتوصیه مهم :
تجویز و مصرف این دارو باید توسط پزشک یا متخصص تغذیه و با توجه به شرح حال بیمار صورت بگیرد .
مصرف این دارو با ید به همراه یک رژیم کم کالری و اصلاح شیوه زندگی و ورزش به همراه باشد .
برای کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف دارو سهم دریافت چربی از کل کالری دریافتی تان نباید بیشتر از 30% باشد .
زنیکال سبب بلوکه شدن جذب کالری از شکر و یا سایر غذاهای فاقد چربی نمی شود در نتیجه برای بدست آوردن وزن ایده آل باید مقدار کالری در یافتی خودتان را کاهش دهید .
اگر شما از داروی سیکلوسپورین استفاده می نمایید دو ساعت قبل و یا بعد از مصرف زنیکال مصرف نمایید .
در صورت بروز آلرژی مصرف دارو را قطع نمایید و با پزشکتان مشورت نمایید.
علایم آلرژی عبارت است از :
خارش و جوشهای پوستی
تعریق
گیجی
سختی تنفس
توجه نمایید :
اگر از داروهای رقیق کننده خون مانند وارفارین داروهای دیابتی و یا سایر داروهای کاهنده وزن استفاده می نمایید به پزشکتان اطلاع دهید .
این اطلاعات بدین معنا نمی باشد که این دارو برای شرایط فعلی شما مناسب است و اکیدا" توصیه می گردد قبل از مصرف داروهای کاهنده وزن با پزشک یا متخصص تغذیه تان مشورت نمایید.
نقد و بررسی :
اخیرا" سازمان غذا و دارو (FDA) به عوارض احتمالی بین مصرف زنیکال و سرطان سینه توجه نموده است . بعد از مطالعات کلینیکی که بر روی 1016 زنی که زنیکال مصرف کرده بودند نشان داده شد که ده نفر از این گروه مبتلا به سرطان سینه شدند .و فقط یک نفر از گروه شاهد (گروهی که دارو مصرف نکرده بودند) مبتلا به سرطان سینه شد . نتایج تحقیقات با توجه به بررسی ها نشان داد که احتمال سرطان سینه با مصرف زنیکال چهار تا هفت برابر افزایش می یابد .
اخیرا" تحقیقات زیاد دیگری اظهار کرده اند که بین مصرف زنیکال و ACF)) Aberrant CRYPT FOCI (بیماری مخصوص روده ) رابطه مشترکی وجود دارد و محققان معتقدند که این بیماری یکی از علایم پیش آگهی سرطان کلون می باشد .
منابع : اینترنت
فیزیولوژی گایتون
Physicians Desk Reference 2006 Xenical Monograph

 

(داروی XENICALOrlistat)
اگر مقدار زیادی چربی مازاد بر نیاز بدن مصر * می کنید مقداری از آن در بدن ذخیره و باعث چاقی و اضافه وزن میشه. برای جلوگیری از چاقی روشها – وسایل و دارو هایی زیادی موجوده که البته همه میدونن بهترین و کم خطر ترین راه همان ورزش است ولی خوب دانستن روشهای جانبی هم خالی از لطف نیست.
خوب در این زمینه دارویی به نام زنیکال وجود داره که کارش جلوگیری از جذب بیش از اندازه مورد نیاز چربی توسط بدن است. این دارو با اثر بر سیستم گوارشی می گذارد به آنزیم لیپاز که عامل جذب و شکستن چربی ها است می چسبد و مانع لیز یا همان شکستن چربی میشه نتیجتا" چربی های شکسته نشده جذب نمیشن و از طریق روده دفع میشن خو * زنیکال از این طریق کمک میکنه تا 3/1 چربی هایی که از طریق غذا به بدن وارد شده دفع گردد.
مورد مصرف دارو :
زنیکال جهت افرادی است که بطور قابل ملاحظه ای وزن بالا دارن ( BIM آنها 30 یا بیشتره) زنیکال همچنین برای افرادی که BIM 27 یا بالاتر دارن و همچنین ریسک فاکتور هایی از قبیل فشار خون – کلسترول بالا – بیماری قلبی و دیابتی دارند میتونه مفید باشه . البته بشرط آنکه رزیم کم کالری داشته باشند بطوریکه بیشتر از 30% کالری آن چربی نباشد.
میزان مصرف :
دوز پیشنهادی 120mg کپسول خوراکی در هر وعده غذایی مشخص که چربی دارد 3 دفعه در یک روز همراه با کاهش کالری غذایی می باشد .زنیکال را طی غذا خوردن یا حداکثر یک ساعت بعد از مصرف غذا باید میل کرد . اگر شما گاه یک وعده غذایی را خذف میکنید یا یک غذای بدون چربی می خوردید باید یک دوز زنیکال را خذف کنید. اگر بیشتر از 120 mg سه بار در روز مصر * کنید اثر آن در کاهش وزن بیشتر ثابت نشده پس خواهشا" زیاده روی نکنید !!!
زنیکال رد جذب ویتامین های محلول در چربی هم دخالت میکنه بنابراین وقت یزنیکال مصرف دارید باید روزانه یک مکمل غذایی مولت ویتامین که شامل ویتامین های E,D,Kوبتاکاروتن است مصرف کنید مولتی ویتامین یکبار روزانه حداقل 2 ساعت قبل یا بعد از مصرف زنیکال بخورید مثلا" موقع خواب!
منع مصرف:
برای زنان باردار یا شیرده در صورتی که مشکلات جذب غذا دارن و ترشح صفراوی آنه کاهش یافته نباید مصرف شود . در صورت مصرف سیکلوسپورین باید با دکتر مشورت کرد .
عوارض جانبی:
از آن جا که دارو جذب چربی غذا را متوقف میکنه احتمالا" تغییراتی در روده ایجاد میکنه این تغییرات معمولا" در هفته اول درمان ایجاد میشه وبرای بر خی افراد ممکنه تا 6 ماه یا بیشتر پس ازمصرف دارو اتفاق بیفته این تغییرات شامل دفع روده ای با گاز یا افزایش تعداد حرکات روده ای و عدم کنترل آنها بخصوص بعد از غذاهایی که میزان بیشتری از چربی دارن اتفق بیفته.
خوب بازهم میگم کم بخور همیشه بخور ورزش هم یادتون نره !!! هموطن:محققان از خطرناک بودن داروی لا‌غری زنیکال میگویند .(irsatiran)
پژوهشگران علوم پزشکی شرکت داروسازی روش اعلام کردند تجویز داروی زنیکال سبب بروز حالات پیش سرطانی دردستگاه گوارشی می‌شود.این دارو که اداره‌دارو و غذای آمریکا اف.دی.ای هم آنرا تایید کرده‌است در برخی افراد سبب بروز حالات پیش سرطانی کولون شده است

 

 ونوستات محصولي ايراني ميباشد كه براي چربي سوزي هم استفاده مي شود .
در كپسول هاي 120 ميلي گرمي و بسته بندي هاي 84 عددي ميتوان از داروخانه هاي كشور تهيه كرد .
شركت ابوريحان اين محصول را ساخته است .
توصيه ميشود تا مكمل هاي مطمئن مثل الكارنيتين و هيدروكسي كات و زنادرين هست سراغ اين محصول كه تازه هم ساخته شده نرويد .
البته توصيه ميشه در كنار مصرف ونوستات از ويتامين اي و امگا 3 استفاده كنيد .
 
 
میزان کاهش وزنی که این دارو حاصل شده متغیر هست.دریک مطالعه یک ساله در 35 تا 54 % مصرف کنندگان دارو 5% و یا کمی بیشترکاهش در BMI دیده شد... گرچه تمام این 5% کاهش BMI الزاما چربی نبوده است.در 16 تا 24% مصرف کنندگان 10% کاهش در BMI دیده شد.بعد از قطع دارو وزن داوطلبان به طور قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرد... بطوری که تا 35% وزنی که کم شده بود دوباره باز گشت.اما علی رغم میزان کم کاهش در BMI افراد , احتمال بروز دیابت تا 35% در مصرف کنندگان دارو کم شد.همان مطالعه نشان داد که عوارض این دارو ممکنه تا 4 سال باقی بمونه. اون کسانی که دارو روی آنها جواب داده بود . کاهش 5% در BMI آنها دیده شد... نتیجه دارو بعد از یک سال 16% کاهش وزن بوده است.نتايج پنج تحقيق در رابطه با آثار مصرف اين دارو در ميزان عادي 120 ميلي‌گرم (سه بار در روز) نشان داد كه 20 درصد افراد چاق، توانستند كمتر از 10 درصد وزن خود را طي يك دوره مصرف يك ساله كم كنند. البته اين افراد يك رژيم كاهش كالري نيز گرفته بودند. در صورتي كه پس از مصرف مداوم 12 هفتگي زينكال به همراه يك رژيم كاهش كالري، كاهش وزن از پنج درصد نگذرد، مصرف دارو بايد قطع شود زيرا ادامه دادن آن فايده‌اي نخواهد داشت.

خلاصه: دارو روی نصف مصرف کنندگان ممکنه اصلا اثر نکنه و روی نصف اثر کرده ظرف 3 ماه 5% کاهش در BMI
و ظرف 1 سال 16% کاهش وزن دیده شده است.
مصرف این دسته از داروها در درازمدت چه مضراتی به دنبال دارد؟

این داروها به نسبت کم ضررتر بوده (همچون «زنیکال») و مکانیسم کارشان نیز متفاوت است.با اشتها کاری ندارند و چربی هم نمی سوزانند، بلکه در سطح دستگاه گوارش مانع جذب یک سوم چربی غذا می شوند. البته این داروها با رژیم غذایی جواب می دهند. آن هم به صورت تدریجی و درازمدت (یک کیلو در ماه از وزن کاسته می شود).مصرف این داروها نیز می تواند عوارضی به همراه داشته باشد همچون بی اختیاری دست و ممانعت از جذب چربی نیز می تواند کمبود ویتامین های محلول در چربی را به همراه آورد. به علاوه خانمهای شیرده ، باردار و بچه ها از مصرف این داروها منع می شوند.

در 15 تا 30 درصد موارد اسهال چرب و در 7 درصد موارد دفع غيرارادي مدفوع و از دست دادن ويتامين‌هاي حلال در چربي به ويژه A،D، K و E را به همراه دارد. بيشتر مصرف‌كنندگان آن نيز از خروج گاز شكمي همراه با ترشحات روده‌اي ناراحت‌‌اند. پزشكان به افرادي كه از اين دارو استفاده مي‌كنند، پيشنهاد مي‌كنند غذاهاي چرب كمتري بخورند و در عوض ميوه‌، سبزي‌ها و ويتامين را در برنامه غذايي خود بگنجانند.

از آن جا که دارو جذب چربی غذا را متوقف میکنه احتمالا" تغییراتی در روده ایجاد میکنه این تغییرات معمولا" در هفته اول درمان ایجاد میشه وبرای بر خی افراد ممکنه تا 6 ماه یا بیشتر پس ازمصرف دارو اتفاق بیفته این تغییرات شامل دفع روده ای با گاز یا افزایش تعداد حرکات روده ای و عدم کنترل آنها بخصوص بعد از غذاهایی که میزان بیشتری از چربی دارن اتفق بیفته.

چربی هایی که تجزیه و جذب نشده اند ، باعث دفع مدفوع پرچرب شده و بوی بسیار زننده ای ایجاد می کنند. در ارتباط با مقدار چربی موجود در غذا ، احتمال ایجاد سردردهای شدید و دل دردهای طاقت فرسا در ۶ درصد مصرف کنندگان وجود دارد. در ضمن به علت اختلال در جذب ویتامین های محلول در چربی که شامل ویتامین های K , E , D , A است ، باید دو ساعت بعد از مصرف زنیکال نسبت به مصرف مکمل های مولتی ویتامینی اقدام شود. این دارو به علت احتمال ایجاد زمینه ی بروز سرطان سینه که از طرف FDA ( اداره غذا و دارو ) مطرح گردیده بود، از طرف شرکت سازنده و تولید کننده ، درخواست تایید دارو پس گرفته شده است.

مصرف اين دارو براي كودكان، زنان باردار و زنان شيرده ممنوع است
بعضی از گزارشات عوارض مربوط به داروی زنیکال(پژوهشی )

این دارو که اداره‌دارو و غذای آمریکا اف.دی.ای هم آنرا تایید کرده‌است در برخی افراد سبب بروز حالات پیش سرطانی کولون شده است .پژوهشگران علوم پزشکی شرکت داروسازی روش اعلام کردند تجویز داروی زنیکال سبب بروز حالات پیش سرطانی دردستگاه گوارشی می‌شوداین دارو که اداره‌ دارو و غذای آمریکا اف.دی.ای هم آنرا تایید کرده‌است در برخی افراد سبب بروز حالات پیش سرطانی کولون شده است

داروي لاغري زنيكال خطر بروز سنگ كليه را افزايش مي‌دهد
به گفته پژوهشگران برزيلي، مصرف داروي «اورليستات» يا «زنيكال» كه گاه برخي بيماران براي كاهش وزن از آن استفاده مي‌كنند، احتمال بروز سنگ‌هاي كليه را افزايش مي‌دهد. محققان دانشگاه فدرال سائوپولو در برزيل با بررسي گروهي از موش‌هاي آزمايشگاهي دريافتند، استفاده از داروي «زنيكال» ميزان نوعي ماده سنگ ساز موسوم به «اگزالات» را در ادرار اين حيوانات تا 8 برابر (هشت برابر) افزايش مي‌دهد
در اغلب کشور ها مثل انگلستان و فرانسه و کانادا فروش این دارو باید با نسخه پزشک باشه... اما در استرالیا وآمریکا ترکیبات خاصی از این دارو بدون نسخه بفروش میرسه

معرفی منابع انگلیسی در باره این دارو
http://www.fda.gov/cder/consumerinfo...fo/xenical.HTM
http://www.drugs.com/xenical.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Orlistat
http://www.xenical.com/

برچسب‌ها: داروی زنیکال و کاهش وزن
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹ساعت 3:29  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
 

metformin-01نام ژنریک: مت‌فورمین
نام تجاری: گلوکوفاژ، ریومت

چند نکته‌ی مهم درباره‌ی مت‌فورمین
اگر شخص دیابتیک بیماری کلیوی داشته یا در معرض کتواسیدوز دیابتیک باشد، نباید از مت‌فورمین استفاده کند. در صورت وجود بیماری کبدی یا سابقه‌ای از بیماری قلبی، پیش از مصرف مت‌فورمین باید پزشک معالج را در جریان قرار دهد.
گاه بیمار هنگامی که از مت‌فورمین استفاده می‌کند، دچار اسیدوز لاکتیک می‌شود که بلافاصله در صورت مشاهده‌ی علایم آن باید دارو را قطع کرد. علایم اسیدوز لاکتیک شامل ضعف، افزایش خواب‌آلودگی، برادی‌کاردی، احساس سرما، درد عضلانی، درد اپی‌گاستر، احساس سبکی سر و از حال رفتن ناگهانی (غش) است.
همچنین در مواردی که بیمار به‌علت انجام کارهای تشخیصی رادیولوژی(مانند IVF یا سی‌تی اسکن با کنتراست) احتیاج به تزریق وریدی مواد حاجب دارد، باید مت‌فورمین موقتاً قطع شود.
همچنین گاه ممکن است مت‌فورمین سبب افت شدید قند خون (هیپوگلیسمی) شود. به‌همین خاطر همیشه یک منبع قند قابل دسترسی (مانند شیر یا آب پرتقال) باید در محل کار یا خانه وجود داشته باشد.
مت‌فورمین یک داروی خوراکی ضد دیابت است که به‌تنهایی به‌هیچ‌وجه برای افراد مبتلا به دیابت نوع I (وابسته به انسولین) مناسب نیست. البته اخیراً تحقیقاتی مبنی بر این‌که استفاده‌ی همزمان از مت‌فورمین باعث کاهش دوز مصرف انسولین می‌شود، گزارش شده ولی این موضوع صددرصد ثابت نشده است. مت‌فورمین همچنین کاربردهای دیگری (به‌طور مثال در درمان نازایی) دارد.

موارد احتیاط و منع مصرف
در موارد نارسایی احتقانی قلب (CHF) احتمال بروز اسیدوز لاکتیک بیشتر است. همچنین افراد سالمند ریسک بالاتری برای ایجاد اسیدوز لاکتیک دارند و در این موارد تجویز مت‌فورمین باید با نهایت احتیاط انجام شود.
احتمال واکنش‌های آلرژیک به مت‌فورمین وجود دارد.
در موارد نارسایی کلیوی، کتواسیدوز دیابتیک، بیماری کبدی و سابقه‌ی بیماری قلبی استفاده از مت‌فورمین ممنوع است.
مت‌فورمین در طبقه‌بندی FDA (سازمان غذا و داروی ایالات متحده‌ی آمریکا) برای استفاده در زنان حامله جزو گروه B قرار دارد. در شیردهی نیز معتقدند که مت‌فورمین در شیر ترشح نمی‌شود اما هنوز بی‌خطر بودن آن برای نوزادان مادران شیرده ثابت نشده است.
مت‌فورمین نباید برای کودکان زیر ۱۰ سال استفاده شود. همچنین نوع آهسته‌رهش آن نباید زیر ۱۷ سال استفاده شود.
metformin-2
نکات مربوط به نحوه‌ی مصرف
مصرف منظم مت‌فورمین در کنار سایر موارد شامل ورزش، رژیم غذایی مناسب و کنترل وزن می‌تواند بسیار موثر باشد. مت‌فورمین معمولاً همراه غذا استفاده می‌شود و بعضی از اشکال آن (نوع آهسته‌رهش یا XR) ممکن است فقط یک بار هنگام شام میل شود.
نوع آهسته‌رهش نباید پیش از قورت دادن جویده یا گاز زده شود زیرا شکسته شدن قرص ممکن است منجر به رها شدن مقدار زیادی از دارو در یک زمان کوتاه شود و احتمال ایجاد هیپوگلیسمی را بالا ببرد.
با استفاده از سنجش منظم قند، می‌توان به مقدار مطلوب مت‌فورمین و این‌که آیا این دارو به تنظیم قند خون کمک کرده است یا نه، پی برد. همچنین گاه لازم است در فواصل ویزیت بیمار، عملکرد کلیوی بیمار نیز با سنجش BUN و کراتینین مورد ارزیابی قرار گیرد.
نکته: در موارد بیماری شدید، مصدومیت یا انجام جراحی ممکن است مقدار نیاز به مت‌فورمین متفاوت باشد. گاه در این موارد لازم است پزشک برای دوره‌ای مصرف مت‌فورمین را قطع و از موارد جایگزین استفاده کند که در این موارد بهترین جانشین، انسولین تزریقی است.
هنگامی که یک وعده‌ی غذایی فراموش شود، هنگام ورزش شدید و نیز نوشیدن الکل باید دقت بیشتری انجام شود زیرا این موارد می‌توانند در همراهی با مصرف مت‌فورمین سبب تشدید هیپوگلیسی شوند.
در موارد کاهش قند خون باید منابع غنی از قند شامل آب پرتقال، ژل گلوکز، آب‌نبات یا شیر در دسترس باشد. در موارد هیپوگلیسمی شدید که شخص قادر به خوردن و آشامیدن نیست، باید از تزریق عضلانی گلوکاگون یا تزریق گلوکز وریدی استفاده شود.
در مواقعی که یک نوبت مت‌فورمین فراموش می‌شود، باید بلافاصله همراه با یک وعده‌ی غذایی سبک مصرف شود. در صورتی که به زمان وعده‌ی بعدی رسیده‌ایم، باید دوز قبلی را حذف کرد و هیچ‌گاه دوبرابر مصرف نشود.
نکته: الکل قند خون را کاهش داده و ریسک اسیدوز لاکتیک را بالا می‌برد به‌همین خاطر باید از نوشیدن الکل در هنگام مصرف مت‌فورمین اجتناب شود.

عوارض جانبی
۱- عوارض خطرناک: ایجاد اسیدوز لاکتیک، آلرژی (کهیر، سختی تنفس، ورم کردن لب و صورت و زبان و حلق که بسیار خطرناک است)، تب و لرز و علایم شبه آنفلوانزا و افزایش سریع وزن. در چنین مواردی باید سریعاً مت‌فورمین را قطع کرد.
۲- عوارض کم‌اهمیت‌ ولی شایع‌تر: سردرد، درد عضلانی، ضعف، تهوع خفیف، استفراغ و اسهال، نفخ و درد معده.

تداخلات دارویی
۱-    داروهایی که در صورت استفاده‌ی همزمان با مت‌فورمین می‌توانند باعث ازدیاد قند خون شوند شامل ایزونیازید، دیورتیک‌ها، استروئیدها، فنوتیازین‌ها، داروهای تیروئیدی، OCP (قرص‌های خوراکی پیشگیری از حاملگی)، داروهای ضد تشنج، قرص‌های لاغری و داروهای ضد آسم، سرماخوردگی و ضد آلرژی‌اند.
۲-    داروهایی که می‌توانند باعث کاهش قند خون شوند شامل سولفونامیدها (مانند کوتریموکسازول)، MAOIs (مهارکننده‌های آنزیم منوآمین اکسیداز)، بتابلوکرها و پروبنسید هستند.
۳-    داروهایی که ممکن است با مت‌فورمین واکنش ناخوشایند ایجاد کنند شامل فورزماید، نیفدیپین، تریامترن- H، آمیلوراید، پروکسامین آمید، کینیدین، دیگوکسین، سایمتیدین، رانیتیدین، مورفین و وانکومایسین هستند.

Ref: Multum Drug Dictionary

 

 

 

متفورمین METFORMIN 
 
متفورمین یک داروی خوراکی برای درمان دیابت نوع دو (دیابت غیروابسته به انسولین ) است . در این نوع بیماری قند، لوزالمعده نمی تواند انسولین کافی تولید کند تا سلول های بدن بتوانند غذایی را که می خورید مصرف کنند.

متفورمین از طریق کاهش تولید گلوکز (قند موجود در خون ) توسط کبد، کاهش جذب گلوکز از دستگاه گوارش ، و افزایش حساسیت بدن به انسولین ، قند خون را به طور ثابت و پس از غذا پایین می آورد. چون این دارو قند خون را پایین می آورد، ممکن است لازم باشد قند خونتان را به طور مرتب اندازه بگیرید تا ببینید دارو چقدر مؤثر است .
چگونگی مصرف
متفورمین معمولاً ۲ یا ۳ نوبت در روز همراه با غذا خورده می شود. هیچگاه بیشتر از مقدار تجویز شده مصرف نکنید. از دستورات پزشکتان به دقت پیروی کنید. اگر یک نوبت را فراموش کردید ، به مجردی که آن را به یاد آوردید مصرفش کنید. اگر تقریباً موقع نوبت بعدی رسیده است ، نوبت فراموش شده را رها کرده ، به برنامه دارویی معمولتان بازگردید. مقدار دارو را دوبرابر نکنید. در حین مصرف متفورمین اگر بیش از همیشه ورزش کنید، مقدار زیادی مشروب الکلی بنوشید، یا کمتر از همیشه غذا بخورید، ممکن است دچار افت قند خون (هیپوگلیسمی ) شوید. علایم کاهش قند خون عبارتند از: احساس اضطراب ، تشویش ، لرزش بدن ، مشکل در تمرکز، ضعف ، خستگی ، عرق سرد، پوست رنگ پریده و سرد، گرسنگی ، خواب آلودگی ، ضربان قلب تند، سردرد، تهوع ، استفراغ ، درد شکمی ، گیجی ، تغییرات بینایی ، مشکل در راه رفتن ، عدم هوشیاری ، و تشنج . به مجردی که دچار این علایم شدید، چیزی حاوی قند بخورید یا بنوشید. منابع خوب و سریع قند عبارتند از: آب میوه ، عسل ، نوشابه غیررژیمی ، یا شربت قند. بعضی از بیماران قرص گلوکز یا آب نبات های قندی با خود همراه دارند. همچنین خوب است که قند خونتان را اندازه بگیرید تا اگر پایین است در اسرع وقت پزشکتان را مطلع سازید. اگر احساس می کنید دارید دچار کاهش هوشیاری یا تشنج می شوید، چیزی نخورید یا ننوشید (چرا که ممکن است دچار خفگی شوید)، بلکه بلافاصله تقاضای کمک پزشکی اورژانس نمایید. حتی اگر علایمتان با خوردن قند رفع شد نیز با پزشکتان تماس بگیرید؛ متفورمین قند خونتان را برای مدتی طولانی پایین می آورد و علایمتان ممکن است برگردد. اگر علایمتان بهبود نیافت از کسی بخواهید شما را به بخش اورژانس یک بیمارستان برساند.
هشدارها و عوارض جانبی
در صورت بروز هریک از علایم زیر مصرف متفورمین را قطع کرده ، در اسرع وقت با پزشکتان تماس بگیرید: خستگی ، دردهای عضلانی ، تنگی نفس ، خواب آلودگی ، یا معده درد. این علایم نادرند ولی باید بلافاصله با پزشک در میان گذاشته شوند. این ها می توانند علایم اسیدوز لاکتیک باشند که اگرچه نادر است ولی اغلب کشنده می باشد. علایم خفیف تر و معمول تر عبارتند از: از دست دادن اشتها، تهوع ، استفراغ ، نفخ ، تولید گاز بیش از حد در روده ها، و اسهال . اگر این علایم مشکل ساز شدند با پزشکتان تماس بگیرید.
موارد احتیاط
در صورت وجود هریک از موارد زیر پیش از مصرف متفورمین ، پزشکتان را مطلع سازید:
حساسیت به متفورمین یا هر نوع ماده غذایی ، نگهدارنده ، رنگ خوراکی یا دارو.
بارداری یا شیردهی .
مصرف داروهای دیگر، به ویژه الکل ؛ فوروسماید و تریامترن و دیگر داروهای مُدر؛ داروهای قلبی نظیر نیفدیپین ، دیگوکسین ، پروکاینامید، و کینیدین ؛ کینین ؛ سایمتیدین و رانیتیدین ؛ تریمتوپریم ؛ آمیلوراید؛ مورفین ؛ و وانکومایسین .
سابقه یا ابتلا به صرع ، مشکلات قلبی یا بیماری های کبدی یا کلیوی .
هنگام مصرف متفورمین توصیه می شود
به طور منظم به پزشکتان مراجعه کنید تا بهبودتان را زیر نظر داشته باشد.
از برنامه غذایی توصیه شده توسط پزشکتان پیروی کنید. این برنامه معمولاً دارای یک تعادل در مقدار هیدرات های کربن ، چربی ها و پروتئین ها است . یک متخصص تغذیه به شما کمک خواهد کرد تا به وزن مناسب تان برسید و آن وزن را حفظ کنید. او برنامه وعده های غذایی و نوبت های میان وعده ای را به نحوی برنامه ریزی خواهد کرد که در تمامی ساعات روز انرژی لازم به بدنتان برسد. اگر نمی دانید با برنامه غذایی خود چه کنید، از یک متخصص تغذیه کمک بگیرید. برنامه غذایی شما در مهار بیماری قندتان نقش اساسی دارد.
هنگام مصرف متفورمین نباید
پیش از هماهنگی با پزشکتان هر نوع داروی دیگر اعم از داروهای مجاز بدون نسخه و فراورده های گیاهی را مصرف کنید.
مشروبات الکلی بنوشید؛ که ممکن است خواب آلودگی و سرگیجه ناشی از دارو تشدید شود.

بهترین متفورمین ، متفورمین های کانادایی هستش که با نام آپو متفورمین می فروشند
وگرنه متفورمین های ایرانی با گچ تفاوت چندانی ندارند

 

متفورمین های ایرانی شركت داروسازي اسوه متفورمين 1000    
دسته دارویی:    
پايين آورنده قند خون  
فارماكوكينتيك:
متفورمين به مقدار زيادي از روده كوچك جذب مي شود، اين دارو جذب گوارشي مناسبي دارد. متفورمين به پروتئين هاي پلاسما متصل نمي شود و دست نخورده از راه ادرار دفع مي گردد. نيمه عمر اين دارو حدود 2 ساعت است. حداكثر دوز مورد استفاده 5/2 گرم در روز است كه مي بايست در سه دوز منقسم و همراه با غذا استفاده گردد.
مكانيسم اثر:
متفورمين يك داروي پايين آورنده قند خون از دسته بي گوانيد مي باشد. اين دارو باعث آزادسازي انسولين از پانكراس نمي گردد، بنابراين برخلاف سولفونيل اوره ها باعث ايجاد هيپوگليسمي نمي شود. اين دارو تاثيري در ترشح گلوكاگون، كورتيزول، هورمون رشد و سوماتوستاتين ندارد. متفورمين از طريق كاهش توليد گلوكز كبدي و همچنين بهبود عملكرد انسولين در ماهيچه و بافت چربي منجر به كاهش گلوكز خون مي شود. همچنين متفورمين باعث كاهش جذب گلوكز از لومن دستگاه گوارش، افزايش گليكوليز و كاهش گلوكونئوژنز مي گردد. اين دارو سطح HbA1c را حدود 2% كاهش مي دهد. باعث افزايش وزن نمي شود و سطح تري گليسيريد پلاسما را 15 تا 20 درصد كاهش مي دهد.
موارد مصرف :
اين دارو در ديابت نوع II به تنهايي يا همراه با ساير داروهاي پايين آورنده قند خون خوراكي و يا انسولين مورد استفاده قرار مي گيرد. از جمله موارد مصرف ديگر آن، مي توان به سندرم تخمدان هاي پلي كيستيك (PCOS) و نيز درمان سندرم ليپوديستروفي ناشي از HIV اشاره كرد.
مقدار و نحوه تجويز:
ميزان دوز مصرفي اين دارو بسته به سطح گلوكز خون در بيماران ديابتي و همچنين بسته به وضعيت كليوي بيمار متفاوت است.
در بالغين: mg 500 دو بار در روز يا mg 850 يك بار در روز. دوزهاي 5/1 تا 2 گرم را مي توان در 2 دوزمنقسم تجويز كرد ولي دوزهاي بالاتر از 2 گرم بهتر است به منظور كاهش عوارض، در 3 دوز منقسم مورد استفاده قرار گيرد.
در افراد مسن: به علت كاهش عملكرد كليه مي بايست در تجويز دوز شروع و دوز نگهدارنده دقت زيادي به عمل آورد. بهتر است در افراد بالاي 80 سال استفاده نشود مگر اينكه عملكرد كليه كاملاٌ طبيعي باشد.
موارد منع مصرف:
حساسيت به متفورمين يا هر كدام از اجزاي فرمولاسيون، نارسايي كليه (كراتينين سرم بيشتر از 5/1 براي مردها و بيشتر از 4/1 براي خانم ها) و همچنين در موارد كاهش كليرنس كراتينين به هر دليلي (مانند شوك، MI و بيماري هاي متابوليك مزمن)، بيماري كبدي، سابقه قبلي لاكتواسيدوز، بيماري هيپوكسيك مزمن ريوي و نيز نارسايي قلبي كه نياز به درمان دارويي داشته باشد.
موارد احتياط:
به علت خطر لاكتواسيدوز، مصرف متفورمين بايد به صورت موقت، قبل از تجويز مواد حاجب داخل وريدي قطع گردد. همچنين تجويز دوباره اين دارو نبايد زودتر از 48 ساعت بعد از مصرف مواد حاجب صورت گيرد. بهتر است در افرادي كه سن بالاي 80 سال دارند، استفاده نشود مگر اينكه عملكرد كليه كاملاٌ طبيعي باشد. درصورتيكه سطح خوني لاكتات از mM 3 تجاوز كند، بهتر است كه متفورمين قطع شود. در شرايط MI و سپتي سمي بايد سريعاٌ مصرف متفورمين متوقف شود.
مصرف در بارداري و شيردهي:
اين دارو در دوران بارداري در گروه B قرار دارد ولي بهترين دارو براي كنترل قند خون در دوران بارداري، انسولين است. اين دارو در شير ترشح مي شود و تجويز آن در اين دوران توصيه نمي شود (اگر چه براساس اطلاعات موجود، اين دارو با شيردهي سازگار است و خطر كمي براي جنين دارد).
عوارض جانبي:
عوارض حاد متفورمين كه ميزان شيوع آن در حدود 20% است، عبارتند از تهوع، اسهال، استفراغ، طعم فلزي دهان. اين عوارض با افزايش تدريجي دوز و استفاده دارو همراه با غذا كاهش مي يابند. جذب گوارشي ويتامين B12 و اسيد فوليك با مصرف مزمن اين دارو كاهش مي يابد. از جمله عوارض ديگر
مي توان به آنمي مگالوبلاستيك، راش هاي جلدي، تنگي نفس، عفونتهاي دستگاه تنفسي فوقاني و نيز هيپوگليسمي اشاره كرد.
تداخلات دارويي :
داروهايي كه باعث افزايش قند خون مي شوند (OCP، گلوكوكورتيكوئيدها، فني توئين، ديورتيك ها، اسيد نيكوتينيك) باعث كاهش اثر متفورمين مي شوند. قرص سيرهيپوگليسمي را تشديد مي كند. همچنين داروهاي حاجب به علت افزايش ريسك لاكتواسيدوز با متفورمين بايد مورد توجه قرار بگيرند.
داروهاي كاتيوني (ديگوكسين، پروكائين آميد، ونكومايسين، مرفين، آميلورايد وكينيدين) كه توسط توبولهاي كليوي دفع مي شوند از طريق رقابت دردفع از طريق سيستم كليوي، پتانسيل تداخل با متفورمين را دارند.
 
بسته بندي :
قرص هاي mg 1000، جعبه 100 عددي

                          متفورمین


برچسب‌ها: متفورمین
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹ساعت 2:54  توسط علی ف نوجوان ALI.F.NOJAVAN  | 
 
  بالا  

ما را در گوگل محبوب کنید